شرح
آنچه مرحوم سيد در اين مورد از نهج البلاغه آورد . قسمتى از نامه حضرت به معاويه است كه آغاز آن چنين بوده : پس از حمد خدا و نعت پيامبر ،
نامهات به من رسيد كه در آن فتنهانگيزى مرا خاطر نشان كردى ، و كيفر مجازاتى كه انجام مىدهم زشت شمردى و مرا ستمگر و در ادا كردن حقوق الهى كوتاهى كننده به حساب آوردى ، سبحان اللَّه چگونه به خود اجازه غيبت كردن مىدهى و دروغگويى را نيكو مىدانى ؟ من جز براى امر به معروف و نهى از منكر هرگز آشوب و ستيز به پا نكردم ، و جز بر بدعتگذار ، و از دين برگشته ، يا منافق بر كسى نشوريدم و راهنمايم در اين امور آيه قرآن است كه مىفرمايد : « وَ لَوْ كانُوا آبائهم أوْ أبنائهم [ 1 ] . . . » . مرا تقصير كننده در حق خدا دانستى ، به خداى بزرگ پناه مىبرم از آن كه حقوق تاكيد شده او را رها و تعطيل كنم ، و به سوى هوا و
[ 1 ] سوره مجادله ( 58 ) آيه ( 21 ) يعنى : اگر چه پدرها ، يا فرزندانشان باشند ، اين آيه درباره مؤمنان مىفرمايد : دشمنان خدا را دوست نمىدارند اگر چه پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندانشان باشند .
( مترجم )
[ 776 ]
هوسى مايل شوم و در گمراهى حيرتزا براى هميشه بمانم ، عجيب است اى معاويه ، كه تو احسان كردن را مىستايى ، اما با دليل و برهان مخالفى ، و پيمانهاى الهى را كه خواسته وى و حجت بر بندگانش مىباشد درهم مىشكنى ،
اسلام را بدور انداختى و احكامش را تباه و آثارش را محو كردى ، جامه هوسبازى به تن كردى و به دنبال خواستهاى پست نفسانى مىروى ، ( اين بود قسمتهاى اول اين نامه كه در نهج البلاغه ذكر نشده و از اين به بعد جملههايى است كه در اول ترجمه شده و به اين عبارت آغاز مىشود ) فاتق اللَّه . . . كه شرحشى بعدا مىآيد ، و جملات ديگرى نيز از اين نامه حذف شده است كه چنين است : گروهى براى خدا وجود دارند كه دست خدا بالاى سر آنها و خشم او بر مخالفانشان حتمى است ، بنابراين پيش از آن كه در تنگناى قبر وارد شوى به فكر خود باش و خويشتن را مواظبت كن كه بازگشتت به سوى خداست و در پيشگاه او محشور مىشوى سختيهاى آن روز گريبانگيرت خواهد شد و اندوهش بر تو وارد مىشود ، روزى كه پشيمانى سودى ندارد و عذر معذرتخواه پذيرفته نمىشود ، « يَوْمَ لا يُغْنى مَوْلىً عَنْ مَوْلىً شَيْئاً وَ لاهُم يُنْصَرُوْنَ . [ 2 ] » در اين نامه امام ( ع ) مخاطب خود را موعظه فرموده و او را پند و اندرز داده است كه تقواى الهى را پيشه كند و درباره اموال مسلمين و ثروت آنان كه ترد او قرار دارد از خدا بترسد و حق نعمتهاى خدا را بر خود ادا كند و به منظور سپاسگزارى ، دستورهاى وى را پيروى و اطاعت كند و به سوى شناخت آنچه كه براى نادانى آن وى را عذرى نيست بر گردد يعنى بداند كه اطاعت از فرمانهاى خدا و پيامبر و امام بر حق واجب و لازم است .
[ 2 ] سوره دخان ( 44 ) آيه ( 40 ) يعنى : روزى كه هيچ دوستى ، از دوستش رفع نياز نكند و نه آنان نصرت و يارى شوند .
[ 777 ]