46 و لا انّ الاشياء تحويه فتقلّه او تهويه
او را مكانى در بر نگرفته و بر جايى قرار ندارد تا هر گاه آن مكان بلند شود او نيز بالا رود و هر گاه پايين آيد او نيز پايين آيد زيرا اين ، از لواحق جسميت است و به همين معناست جمله او انّ شيئا يحمله فيميله او يعدله : مركوبى او را بر خود حمل نمىكند كه او را درست نگهدارد يا كج كند در اعراب فعل بعد از فاء دو احتمال مىرود .
الف : نصب با در تقدير گرفتن حرف أن و اين اعراب مطابق نسخه سيد رضى همى باشد .
ب : بعضى هم به دليل عطف ، آن را رفع دادهاند . 47 خداوند نه در اشياء داخل است و نه از آنها خارج مىباشد زيرا دخول و خروج از خواص جسم و ماديات است و آن كه جسم و جسمانى نيست هيچ كدام از اينها در او تحقق ندارد و نفى اين دو صفت : خروج از اشياء و دخول در آنها از خداوند بطور اطلاق است نه به عنوان عدم و ملكه 9 يعنى به هيچ طريق
-----------
( 9 ) براى توضيح اصطلاح عدم ملكه به پاورقى ص 160 مراجعه شود .
[ 298 ]
اين دو صفت سزاوار وى نيست .