فان عادوا . . . نحبّ ،
امام ( ع ) مىخواهد افراد جامعه را تحت اطاعت فرمان خود در آورد تا در آينده همه آنان را به راه حق بكشاند ، كه مقصود شارع نيز همين است و با عبارت فوق اين معنا را خاطر نشان كرده است و اسم اشاره فذلك به مصدرى بر مىگردد كه فعل عادوا دليل آن است ، و با عبارت فذلك الذى نحب محبوبش را منحصر در بازگشت آنها فرموده است يعنى دوست نمىداريم جز آن را و به اين دليل امير لشكر خود را امر كرده است كه در صورت اختلاف و مخالفتشان ، با مخالفان بجنگد و از مطيعان بر عليه مخالفان يارى بجويد ، نه از كراهت دارندگان و بهانه جويان و اين امر را دليل آورده است بر آن كه اهل كراهت ، اگر در جنگ حضور نداشته باشند بهتر از آن است كه حاضر باشند و نشستن آنان سودمندتر از قيامشان مىباشد ، زيرا هنگامى كه مردم شخص بهانهجو و سست عنصر را در ميان خود مشاهده كنند ، آنان نيز سست شده و به او اقتدا مىكنند ، پس نفعى كه ندارد هيچ ، بلكه زيان هم دارد و چنين شخصى براى آن كه ناخشنودى خود را از جنگ توجيه كند مفاسدى براى آن بيان مىدارد كه ، جنگ باعث هلاكت مسلمانان مىشود ، و از اين قبيل مسائل ،
چنان كه به اين دليل بسيارى از صحابه و تابعين در جنگهاى جمل و صفين و نهروان از حق منحرف شدند و دست از جنگ كشيدند ، پس علاوه بر آن كه
[ 593 ]
وجود اين اشخاص در جنگ سودى ندارد مفسده بزرگى را هم با خود دارد كه انسانهايى مبارز ، به واسطه او بيچاره مىشوند ، بر خلاف وقتى كه اصلا چنين شخصى در جبهه جنگ حضور نداشته باشد ، كه فقط سودى ندارد ، اما ضررى هم از ناحيه او نصيب رزمندگان مسلمان نمىشود . به جاى عبارت خير من مشهده ، در آخر نامه حضرت ، روايت ديگر خير من شهوده آمده و هر دو كلمه مشهد و شهود مصدر و ثلاثى مجرد است . توفيق از خداوند است .
[ 594 ]