فلو مثّلتهم بعقلك ،
يعنى اگر اولياى خدا و اهل ذكر و اعمال آنان را در ذهن خود مجسّم كنى در حالى كه در مقام عبادت قرار گرفته و به ذكر او نشستهاند ، و
[ 133 ]
منظور از « دواوين اعمالهم » صفحات ذهن آنها و كارها و عبادتهايى است كه انجام دادهاند و در ذهن آنان نقش بسته است ، و مقصود از نشر آن است كه راجع به كارهاى گذشته خود به جستجو مىپردازند و مثل آن كه صفحات گذشته كتابى را ورق بزنند ، به بررسى اعمال گذشته خود اشتغال مىورزند .
حرف واو در جمله : و فرغوا . . . براى توضيح مطلب و بيان معناى محاسبه است زيرا همچنان كه در محاسبههاى تجارتى دنيا هر حسابگرى نياز به طرف مقابلى دارد كه با وى درباره سرمايه و سود و زيان صحبت كند تا اگر زياد آورده سهم خود را برداشت كند و اگر كم آورده او را ضامن دانسته كه در آينده جبران كند ، در مورد آخرت هم طرف محاسبه انسان نفس امّاره اوست ،
و سرمايه او ، واجبهاى دينى و سودش مستحبّات و فضايل اخلاقى و زيان آن هم گناهان است ، و زمان اين تجارت هم ، روزى است كه بر او گذشته ، بنابراين بر هر بندهاى از بندگان خدا لازم است در آخر هر روز از نفس خود بازجويى كند و بر همه حالات و حركات ، او را محاسبه كند ، و ببيند اگر وظايف خود را درست انجام داده او را تشويق و خداى را شكر كند و اگر انجام نداده او را بر بجا آوردن قضاى آن وادار كند و اگر به صورت ناقص كار كرده است كارى كند كه با انجام دادن نوافل و مستحبات آن را جبران كند ، امّا اگر مرتكب گناه شده است او را ملامت كند و مورد مجازات و عقوبت قرار دهد و بدين طريق آن اندازه از وقت و عمر را كه در معصيت و گناه تلف كرده حق خود را از او بگيرد ، چنان كه بازرگان با شريك خود اين كار را انجام مىدهد ، در حساب دنيا حتى از دانه و كمتر از آن نمىگذرد تا دخل و خرج كم و زيادى آنها مشخص شود ، و شايسته است كه بنده خدا از فريبكارى نفس و دغلبازى آن بپرهيزد زيرا نفس بسيار حيلهگر و مكّار است ، بايد تمام آنچه را كه روز قيامت در پيشگاه حق تعالى حساب مىشود امروز مورد دقت و محاسبه قرار دهد ، از باب مثال
[ 134 ]
نفس خود را وادار كند تا از تمام سخنانى كه در طول روز گفته و نگاههايى كه انجام داده و انديشههايى كه در خاطره او پيدا شده و نشستن و برخاستنها و خوردن و آشاميدنها و حتى حركتها و سكونهايش جواب درست بدهد و چون معلوم شد كه در همه آن موارد وظيفه را انجام داده است آن مقدار به نفع او محاسبه شود و بقيه كارها بر عهده او مىماند كه بايد در كتاب قلبش بنويسد .
بايد دانست كه نفس در حكم مديونى است كه بايد از او مطالبه ديون كرد .
در بعضى امور بايد از او جريمه و غرامت و در مواردى با توسّل به قانون ، اصل آن را بگيرد ، و اين امر در صورتى امكان دارد كه محاسبه دقيق انجام و تمام مطالب روشن شود ، و شايسته است كه انسان در تمام عمر هر روز در يك ساعت معين تمام اعضاى ظاهر و باطن خود را مورد محاسبه قرار دهد ،
همان طور كه از توبة بن صمه كه شخصى از اهل رقّه بود نقل شده است كه يك روز با خود حساب كرد ، ديد ، شصت سال از عمرش گذشته است كه قريب بيست و يك هزار و پانصد روز مىشود ، ناگهان فرياد زد كه واى بر من چگونه با بيست و يك هزار گناه به حضور پروردگار بروم ، در همان حال غش كرد و بر زمين افتاد ، وقتى كه اطرافيان آمدند او را مرده يافته و شنيدند كسى مىگويد :
خوشا به حالت كه زود روانه فردوس برين شدى ، اين گونه بايد آدمى خويش را مورد محاسبه قرار دهد ، آرى اگر انسان در مدت عمر خود در مقابل هر گناه كه انجام داده يك پاره سنگ در گوشهاى از منزل خود مىانداخت در اندك مدتى خانهاش پر از سنگ مىشد ، امّا افسوس كه اين موجود دقت نمىكند و دو فرشته مامور انسان كارهاى او را ضبط مىكنند چنان كه خداوند متعال مىفرمايد :
« . . . اَحْصاهُ اللَّهُ وَ نَسُوه . . . » [ 9 ]
[ 9 ] سوره مجادله ( 58 ) آيه ( 6 ) ، يعنى ، خدا تمام كارهاى آنها را به شماره ضبط فرموده و آنها فراموش كردهاند .
[ 135 ]
با توضيحاتى كه گذشت ، جمله و فرغوا لمحاسبة انفسهم . . . ندم و اعتراف و اشاره به ناراحتى وجدانى و شرمسارى آنهاست كه از تقصيرها و زيانهاى معنوى و عبادى برايشان به وجود مىآيد ، و سپس امام ( ع ) حالاتى را كه براى انسان پس از محاسبه و توجه به تقصيرات و پشيمانيش پيدا مىشود بيان فرموده است كه در آغاز توبه ، نخست از غصه ، گريه در گلويش گره مىشود و سپس با صدا گريه آغاز مىكند و پس از آن به ضجّه و فرياد مىپردازد ، و در پيشگاه پروردگار به گناه خود اعتراف مىكند و در نهايت براى جبران خطاهاى گذشته به عمل مىپردازد ، بنابراين نخستين مقام او توبه و لوازمى است كه ذكر شد و سرانجام سرگذشت او ، متوسل شدن به اعمال در آينده است .