فانّا شريكان فى ذلك ،
چون در عبارت گذشته او را امر به تدبر و تفكر در گفتار و كردار كرد ، جمله اخير را به جاى علت درستى اين امر ذكر كرده است ،
به دليل اين كه او نماينده حضرت است و هر كار نيك يا عمل زشتى را كه انجام دهد امام هم در آن شريك مىباشد زيرا آن حضرت سبب بعيد است و والى وى سبب قريب . ابو العباس كه در سخن امام آمده ، كنيه عبد اللَّه عباس مىباشد ، و عرب كسى را كه احترام مىكند او را به كنيهاش خطاب مىكند ، بعضى گفتهاند :
اكنّيه حين أناديه لأكرمه :
هنگامى كه او را ندا مىكنم به كنيه مىخوانم تا وى را احترام كرده باشم .
با اين كه امام ( ع ) هنگامى كه ابن عباس را به نمايندگى خود برگزيد او را براى اين كار شايسته و لايق مىدانست در اين جا به او خاطر نشان مىسازد كه همان حالت را حفظ كند و پيوسته شايستگى خود را كه مورد حسن ظن امام بوده است با خود داشته باشد ، و بايد توجه داشت كه اين امر امام دليل بر آن نيست كه ابن عباس در كارهايش عملى بر خلاف فرمان وى انجام داده و باعث تغيير حسن نظر او ، درباره خود شده باشد بلكه فقط به اين منظور است كه در آينده تغيير روش ندهد . توفيق از خداست .
[ 683 ]