بلا قدرة . . . فناؤها ،
اين جمله اشاره به آن است كه هيچ يك از موجودات نه قدرت و توانايى بر ايجاد خود داشته و نه مىتوانند از فانى شدن خويش خوددارى كنند و در عبارت بعدى با يك قياس شرطى متصل قسمت دوم ادعاى فوق را ( هيچ موجودى نمىتواند از نابودى او امتناع كند ) اثبات مىكند و علت اين كه تنها به اين قسمت پرداخته آن است كه شقّ اول ( هيچ مخلوقى قدرت بر ايجاد خود ندارد ) واضح است و نيازى به استدلال ندارد اما ملازمهاى كه ميان مقدم و تالى وجود دارد آن است كه هر موجودى چون از فنا و نيستى نفرت دارد اگر بتواند حتما از آن فرار مىكند تا باقى بماند اما به دليل اين كه آفريننده جهان او را فانى و نابود مىسازد پس قدرتى براى خوددارى از نابودى خود ندارد .