و اللَّه لقد رايت . . . لظى ،
به منظور رفع نسبت نارواى ستمگرى كه به آن حضرت داده بودند ، دليل آورده است كه آن چنان در حفظ و نگهدارى بيت المال عدل و داد را رعايت مىكند كه حتى برادرش عقيل را با شدّت فقر و بىچيزى و داشتن عائلهاى سنگين و نياز كامل و داشتن حق در بيت المال رد كرده است ،
[ 157 ]
و بديهى است كسى كه هيچ يك از علل سه گانه زير : برادرى و فقر شديد و مستحق بودن فقير از بيت المال ، نتواند او را وادار كند كه خواسته او يا حداقل جزئى از آن را تامين كند ، چنين كسى بزرگتر از آن است كه ذرهاى ستم كند و يا حتى به آن نزديك شود ، امام ( ع ) لفظ سمع را كه به معناى شنيدن است بطور استعاره براى لذت بخشش آورده است ، زيرا چنين توهم مىشد كه آن حضرت لذّتى را كه از عطاى بيجا به برادر فقيرش مىبرد ، با خساراتى كه از آن راه به دين او وارد مىشود عوض مىكند و از بيت المال به وى چيزى مىدهد ، منظور از واژه « قياده » در اين جا چيزى است كه پيروى از آن باعث انحراف از راه حق و عدالت مىشود از قبيل دلسوزى و رحم و شفقتهاى بىاساس ، امام عليه السلام آهن را داغ ، و به دست عقيل نزديك كرد تا وى را متوجه آتش سوزان آخرت كند و به اين سبب موقعى كه صداى نالهاش بلند شد ، فرمود : أتئنّ من حديدة احماها انسانها . . . استدلال بدين گونه است در صورتى كه در مقابل اين آهن داغ دنيا كه چندان مهم نيست نالهات بلند مىشود و مىترسى به طريق اولى بايد از آتش دوزخ و سوزندگى آن بترسى و بنالى ، و چون ترس از آتش دوزخ باعث ترك ظلم و ستم مىشود . پس چنين درخواستى از من مكن زيرا درخواست نابجا و ستمى نارواست ، و پس از آن كه حضرت براى برادرش عقيل ثابت كرد كه واجب است ، چنين توقّع بيجايى را ترك كند ، براى خود نيز استدلال فرمود كه بايد چنين بخشش نابجايى كه يك نوع ظلم است نكند ، و فرمود : أتئنّ من الأذى و لا ائنّ من لظى ؟ يعنى در صورتى كه تو از ناراحتى آتش دنيا چنين مىترسى و مىنالى پس من چگونه از آتش غضب خدا ننالم و نترسم و اين كه مىفرمايد ، چرا من از آتش دوزخ ننالم با آن كه در حال حاضر در دنيا حرارت آتش دوزخ وجود ندارد ، به اين دليل است كه آنچه بطور حتم در اثر ظلمى كه تا كنون تحقّق دارد واقع مىشود به منزله امر محقق قرار داده شده است تا نتيجه
[ 158 ]
اخلاقى و عملى آن بيشتر باشد ، در كلمه انسانها ، انسان مخصوصى را اراده فرموده است كه متصدى داغ كردن آهن بود يعنى امام خودش را به اين خصوصيت معرفى كرده است و همچنين در اضافه جبّارها منظور خداى متعال است ، و واژه للعبه را به آن دليل ذكر فرموده است كه اين حرارت و داغى آهن را سهل و كوچك بشمارد ، تا حرارتى را كه نتيجه آتش دوزخ و غضب الهى است بزرگ و مهم جلوه دهد ، و نيز با كلمه جبّار علت شعلهور كننده آتش دوزخ را غضب و خشم خداوند قرار داد تا آن كه موقعيت آن را بزرگ و مهم نشان دهد .