و لا حضرة ملاء ،
يعنى آفرينش حق تعالى موجودات را در حضور جمعى از عقلا نبوده است تا آن كه هر كدام براى بهتر شدن آن اظهار نظر كنند زيرا هر جاعتى را كه تصور كنيم آفريده خدا مىباشد ، بنابراين هرگز چنين نبوده كه
[ 377 ]
براى خلقت خداوند جز ذات اقدس وى ناظرى وجود داشته باشد ، و لازمه احتياج هم ، امكان است ، در حالى كه امكان و ويژگيهاى آن از ساحت قرب خداوندى بدور مىباشد و در قرآن به اين مطلب اشاره دارد كه مىفرمايد :
« ما أشْهَدَتْهُمْ خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْأرْضِ وَ لا خَلْقَ أنْفُسِهِمْ وَ ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً [ 10 ] » . تمام اين مطالب را حضرت به منظور آن آورده است كه فعل حق تعالى را از ويژگيهاى افعال بندگان منزه سازد .
پس از ستايش و بيان اوصاف حق تعالى و تنزيه وى از ويژگيهاى ناروا به چگونگى وضعيت مردم در زمان بعثت پيامبر اسلام پرداخته است . و او در و الناس ، حاليه است يعنى مردم در آن هنگام از نظر فرهنگ در جهل و نادانى و در گردابى از ضلالت و گمراهى سر گردان بودند ، احتمال ديگر آن كه : مردم در سختى به سر مىبردند و از نظر معيشت زندگى در وضعيت سختى دچار بودند ، اموالشان به سرقت و غارت مىرفت و هرج و مرج و خونريزى امنيت را از ميان جامعه برده بود ، اين مطلب را قبلا در خطبه ديگرى نيز بيان فرموده است ، خداوند محمد ( ص ) را فرستاد تا جهانيان را از گناهان بر حذر دارد و در جهت حفظ آثار وحى امانت را رعايت كند ، در حالى كه شما جامعه عرب در بدترين عقيده به سر مىبرديد و در بدترين موقعيتى قرار داشتيد 11 .