لغات
أحرجه : او را مجبور كرد و بر او تنگ گرفت .
تصدّعوا : پراكنده شدند .
غبّ كلّ شيئى : عاقبت و سرانجام كار .
فور النار : زبانه كشيدن آتش و قوت گرمايش .
امطت عن كذا و مطت : از آن دورى كردم .
[ 319 ]
اقتحام : با شدت و بىباكى در جايى داخل شدن .
سنن : قصد