و التقت [ 63 ] المّلة بهم فى عوائد بركتها ،
ديندارى و فرهنگ اسلامى در سودهاى بركتدار خود آنان را ملاقات و در زير لوايش جمعآورى كرد .
گفته مىشود التقيت بفلان فى موضع كذا : فلانى را در آن مكان ملاقات
[ 62 ] سوره انفال ( 8 ) ، قسمتى از آيه ( 62 ) يعنى : . . . اگر تو ، با تمام ثروت روى زمين مىخواستى دلهاى آنها را با هم مهربان كنى ، نمىتوانستى ، و اين خدا بود كه ميان ايشان الفت ايجاد كرد ، كه او بر هر كار توانا و به مصالح امور آگاه است .
[ 63 ] در متن خطبه التفت و در شرح خطبه التقت ذكر ، و بر طبق آن شرح داده شده است . ( مترجم )
[ 510 ]
كردم و برخى گفتهاند اصل عبارت فى موضع عوائد مىباشد و در محل نصب بنابر حاليت است يعنى اسلام آنها را ملاقات كرد در حالى كه چنين بود ، و اين ملاقات و بر خورد كنايه از اين است كه ديانت و فرهنگ توحيد بر آنها وارد شد و ايشان هم آن را به جان پذيرفتند .
در اين جمله دين را كه در بردارنده نعمت هدايت است ، تشبيه به دريايى پر از گوهر ، و مردم را كه در احاطه آن مىباشند به غرق شدگان در آن درياى پر از نعمت و رحمت همانند ساخته و به منظور رساندن اين معنا ، واژه غرقين ،
را استعاره آورده است ، و سر سبزى و طراوت زندگى در سايه ديانت ، كنايه از گستردگى نعمت و خوشى زندگى در آن مىباشد . مراد از كلمه سلطان ممكن است استدلال برهانى و يا اقتدا و پيروى كردن باشد و نيز ممكن است به معناى غلبه كردن و حكومت داشتن باشد و واژه ظلّ استعاره از نعمتهايى است كه در پرتو تسلط دين براى آنان پيدا مىشود ، يعنى در سايه دين ، علل و اسبابى فراهم مىشود كه مردم را مستعّد نعمتها و رحمتهاى الهى مىسازد .