و انّما تحدّ الادوات انفسها ،
منظور از واژه ادوات وسايل و ابزارهاى حسّى و نيروهاى بدنى مىباشد و در جاى خود ثابت شده است كه قواى جسمانى ، تنها جسم و جسمانيات را حسّ مىكنند ، بنابراين معناى عبارت فوق آن است كه اجسام و نيروهاى مادى بدن ، امورى را درك مىكنند كه مانند خودشان جسم و ماده بوده و در نوع يا جنس با هم يكى باشند و مىتوانيم در اين عبارت فكر را هم داخل سازيم زيرا چنان كه در قبل بيان شد آن نيز موقعى كه به معقولات توجه كند به امورى احاطه پيدا مىكند كه جداى از وهم و خيال نيستند يعنى براى معلومات خود صورتها و سايهها ترسيم مىكند پس فكر و انديشه آدمى هم به
[ 5 ] قضيه معدوله در منطق آن است كه حرف نفى با محمول يا موضوع يا هر دو تركيب يافته و مجموعا به معناى مثبت به كار روند مثل : سنگ لا انسان است و چون حرف لا معناى نفى خود را از دست داده قضيه را معدوله مىگويند . ( مترجم )
[ 282 ]
اين اعتبار داخل در ادوات خواهد بود . با توضيحى كه بيان كرديم عبارت و تسير الآلات الى نظائرها نيز به همين معنا مىباشد .