ترجمه
« ستايش خداى را كه مرا مرده و بيمار ، داخل صبح نگردانيد ، و مرا به بيماريهاى بد منظرى دچار نكرده ، و به كيفر بدترين كردارهايم نرسانده و مقطوع النسل قرار نداد ، و مرا در عقيده دينى متزلزل و منكر خدا و وحشت زده از ايمان نساخت ، عقل مرا با جنون درهم نياميخت و مرا به كيفر امّتهاى پيشين مبتلا نكرد .
داخل صبح شدم در حالى كه بندهاى مملوك و بر خويشتن ستمكارم ( خدايا ) تو حجت را بر من تمام كردى و مرا عذر و بهانهاى نيست ، قوت دريافت هيچ گونه سودى ندارم ، مگر تو آن را به من ببخشى ، و از هيچ زيانى خود را نمىتوانم دور كنم ، مگر تو مرا از آن نگاهدارى .
بار پروردگارا به تو پناه مىبرم از اين كه با توجه به بىنيازى تو نيازمند و با هدايت تو گمراه شوم و در سايه حكومتت بر من ستم شود و با اين كه فرمان تراست مقهور و مغلوب شوم .
پروردگارا نخستين عضو گرانبها از اعضايم را كه از من مىگيرى جانم قرار بده و همان را اولين وديعه از ودايع نعم خود گردان كه نزد من دارى و به سوى خود باز مىگردانى .
بار خدايا به تو پناه مىبريم از اين كه از گفتارت روى برتابيم ، يا به كنارهگيرى از آيينت فريفته شويم ، و يا اين كه هوسهاى سركش دل نه هدايت تو بر ما چيره شود . »