ترجمه
« حمد خداى را كه ستايشش آشكار و لشكرش غالب و بزرگيش برتر است ، او را بر نعمتهاى پى در پى و بخششهاى بزرگش مىستايم ، خداوندى كه چون بردباريش زياد است عفو مىكند و در تمام داوريهاى خود عدل و داد را رعايت مىفرمايد و به آينده و گذشته آگاه است ، با دانش و آگاهى خود ، ايجاد كننده آفريدهها و با امر و فرمان خود خلق كننده آنان مىباشد ، در حالى كه نه پيروى از كسى كرده و نه آموزشى يافته و نه بهرهمند از نمونه صنعت كار دانا و دور انديشى بوده ، نه به خطا و اشتباهى برخورده و نه از حضور جماعتى استفاده كرده است و شهادت مىدهم كه محمد ( ص ) بنده او و فرستاده وى مىباشد ، او را برانگيخت ، در حالى كه مردم در گمراهى به سر مىبردند ، و در سرگردانى غوطهور بودند ، مهارهاى هلاكت آنان را مىكشيد و قفلهاى شك و گمراهى بر دلهاى آنها ، نهاده شده بود .
اى بندگان خدا ، شما را به تقواى الهى سفارش مىكنم ، كه حقى از
[ 1 ] نزديك شدى و حال آن كه هنگام نزديك شدن نيست .
[ 2 ] مهربانى مىكنند هنگامى كه مهربانى كنندهاى نيست .
[ 370 ]
خداوند بر شما و ثابت كننده حقى از شما بر وى مىباشد ، و شما را سفارش مىكنم كه از تقوا براى خدا و از خدا براى تقوا كمك بگيريد ، زيرا تقوا ، امروز پناهگاه و سپر و فردا ، راه به سوى بهشت است ، راهش روشن ، و روندهاش سود برنده و امانت دارش حافظ و نگهدار مىباشد و پيوسته خود را بر مردم زمانهاى گذشته و باقيمانده ، نشان داده و جلوهگرى مىكند زيرا همه آنان فردا به آن نيازمند مىباشند فردايى كه خداوند باز گرداند آنچه پديد آورده و بگيرد آنچه را كه بخشيده و پرسش فرمايد از آنچه عطا فرموده است ، چه قدر اندكند آنان كه تقوا را پذيرفته و براستى آن را مورد عمل قرار دادهاند ، آرى آنان به عدد بسيار كمند چنان كه خداوند در وصف آنها فرموده است « و قليلٌ من عبادى الشكور [ 3 ] » پس گوشهايتان را به سوى آن متوجّه سازيد و در مواظبت كردن آن بكوشيد و آن را جانشين هر چه گذشته است قرار دهيد و در عوض هر چه مخالف حق است آن را انتخاب كنيد ، با داشتن تقوا خوابتان را به بيدارى مبدّل سازيد و روزهايتان را با آن به سر بريد و آن را شعار دلهاى خود قرار دهيد و گناهانتان را با آن بشوييد و بيماريهايتان را با آن درمان سازيد و با آن بر مرگ پيشى گيريد و از كسى كه تقوا را ضايع ساخته عبرت گيريد و مبادا كسى كه آن را پيروى مىكند از شما عبرت بگيرد ، بهوش باشيد تقوا را حفظ كنيد و خود را به سبب آن نيز مواظبت كنيد ، و از دنيا دورى كنيد و به آخرت مشتاق و شيفته باشيد آن را كه تقوا مايه بلندى مقامش شده ، پست و بىمقدار ندانيد و كسى را كه دنيا بلندش ساخته بلند مقام ندانيد ، به ابر درخشنده دنيا چشم ندوزيد و به گوينده آن گوش فرا ندهيد و فرياد زننده آن را پاسخ مگوييد ، و با درخشندگى آن روشنايى مجوييد ، به كالاهاى نفيس آن فريفته نشويد چرا كه برق آن بىباران و گفتار آن دروغ و دارائيهايش غارت شده و كالاهاى آن ربوده شده است .
بهوش باشيد كه دنيا همچون زن بدكارهاى است كه خود را نشان داده و
[ 3 ] سوره سبأ ( 34 ) قسمتى از آيه ( 13 ) ، يعنى : بندگان بسيار سپاسگزار من اندكند .
[ 371 ]
روى بگرداند و مانند اسب سركشى است كه هنگام حركت بايستد و فرمان نبرد و دروغگوى بسيار خيانتكار و ستيزهگر ناسپاسگزار مىباشد ، و از راه راست و جايگاه نعمت منحرف شونده و رو گردان و پيوسته متغير و در اضطراب است ،
شأن آن زوال و فنا و قدمهايش بىثبات و متزلزل مىباشد ، عزّتش خوارى و كوشش وى مسخره و بلندى آن پستى است ، دنيا خانه ستاندن و ربودن و غارت و هلاكت مىباشد ساكنانش در حال جان كندن و ملحق شدن به رفتگان و جدايى از بازماندگان به سر مىبرند ، راههاى دنيا سرگردان كننده و گريز گاههايش توانفرسا و جستجوها در آن نوميد كننده و يأسآور مىباشد ، به اين دليل است كه پناهگاههاى دنيا اهلش را به خود واگذاشته ، و استراحتگاهاى آن ايشان را دور افكنده و چاره جوييها در وى ، آنان را ناتوان كرده است و در نتيجه برخى از آنان كه نجات يافتهاند ، مجروح و بعضى چون گوشت پاره پاره و يا عضوى بريده و خون ريخته شده مىباشند و عدهاى از روى ندامت و پشيمانى دستهاى خود را به دندان مىگزند ، و يا از روى حسرت دستهاى خود را بر هم مىزنند ، و از پريشانى و اندوه مرفقهاى خود را در زير چانه گرفته و بر عقيده فاسد اشك مىبارند و از تصميم و اراده خويش در حال بازگشتن مىباشد و حال آن كه هنگام چاره انديشى گذشته و مرگ آن چنان ناگهان رو آورده كه هيچ گونه فرصتى باقى نمانده است ،
آرى چه زود فرصت گذشت و گاه چاره سپرى شد ، آنچه فوت شد ، سرانجام از دست رفت ، و آنچه گذشت ديگر گذشت و دنيا به حال خود و طبق ميل خود به پايان رسيد ( پس بر حال آنها به آسمان و زمين گريست و نه آنان مهلت داده شدند ) . »