ان شئت قلت فى الجراده . . . مستدقّه ،
در اين عبارات يكى ديگر از موجودات عجيب عالم آفرينش را مدّ نظر آورده و با آن بر وجود حق تعالى استدلال فرموده ، و آن پرندهاى است به نام ملخ يعنى چنان كه در آفرينش مورچه و غير آن دلايلى بر وجود صانع حكيم يافت مىشود ، در وجود ملخ نيز به روشنى مىتوان دليل وجود خداوند را دريافت ، و به قسمتهايى از دقايق حكمت كه در آفرينش اين موجود به چشم مىخورد توجه داده است :
1 دارا بودن دو چشم سرخ ، با دو حدقه سفيد و روشن ، و به اعتبار سرخى آتشين و روشنگرى قوى كه در حدقه چشم اين حشره وجود دارد ، فعل اسرج را برايش استعاره آورده است كه به معناى روشن كردن چراغ مىباشد .
2 اين پرنده ، داراى گوشى است كه از چشم بينندگان پوشيده مىباشد ،
بعضى از شارحان گفتهاند : واژه خفى كه به عنوان صفت براى سمع آمده ، در حقيقت صفت مقبول است و بطور مجاز بر قابل اطلاق شده ، يعنى گوشى كه صداهاى لطيف و بسيار ضعيف را مىشنود .