فتأمّ الرّواء . . . ،
امام ( ع ) از اين عبارت تا آخر خطبه صفات گوناگون انسانها را بطور تفصيل بيان فرموده است كه مجموعا شامل هفت صفت و هر كدام از آنها مركب از دو ويژگى مىباشد ، و در ابتدا پنج قسم را كه خصوصيت ظاهرى با ويژگى معنوى و يا چنان كه در بعضى از آنهاست دو ويژگى اخلاقى آن با هم اختلاف دارد ، ذكر كرده و در آخر به دو صفت پرداخته است كه در هر كدام از آنها دو جهت : ظاهر و باطنش با هم متناسب و موافق مىباشد :
[ 216 ]
1 نخستين صفتى كه ويژگى ظاهر آن با جنبه باطنش تناسب ندارد آنجاست كه مزاج و استعداد مزاجيش پذيراى صورت كامل و چهره زيباست اما ويژگى معنويش نقص عقل و بىخردى است و از اين لحاظ متصف به صفت كودنى و نادانى است و اين صفت جزء صفات رذيله به حساب مىآيد .
2 برخى انسانها يافت مىشوند كه داراى قامتى بلند و رسا مىباشند ولى از نظر ويژگى باطنى كم همت و ترسو هستند كه از صفات ناپسند شمرده مىشود ، اين دو صفت كه تا كنون شمرده شد از يك جهت با هم شريك و از ديگر سوى متفاوتند .
3 سومين صفتى كه شقّ ظاهريش با استعداد باطنى وى نامناسب است ، اين است كه صورت ظاهر شخص ، زشت باشد ولى جنبه معنوى آن كه از اعتدال مزاجى ذهن وى سرچشمه مىگيرد ، پاكى و انجام دادن كارهاى نيكوست .
4 صفت چهارم را به جمله قريب القعر بعيد السّير ، تعبير فرموده است ،
يعنى : كوتاه قامتى كه با دورانديشى باطنيش ، بر اسرار و رموز دقيق آگاهى دارد ،
چنان كه پيداست ، اين دو صفت نيز از نظر ويژگى ظاهر و جنبه باطن با هم متفاوتند ، يعنى شماره سوم و چهارم .
5 معروف الضريبة منكر الجليبه ، اين ويژگى چنان است كه شخصى در حقيقت متصف به صفتى است و به آن شهرت دارد اما به جهاتى ضدّ آن را بر خود مىبندد و چون اين تظاهرى بر خلاف واقع است ، اين ويژگى ناشناخته از او بعيد به نظر مىآيد و معلوم مىشود كه او اهل اين ويژگى نيست مثل اين كه از نظر استعداد و خوى باطنى و شهرت و معروفيت ، ترسو باشد ولى شجاعت و دليرى را به خود ببندد و يا شخص بخيلى خود را سخىّ و بخشنده نشان دهد ،
[ 217 ]
پيداست كه دو خصوصيت ادعايى و غير حقيقى در او عجيب به نظر مىآيد .
اين بود پنج قسم از صفاتى كه حضرت براى آدميان بر شمرد ، و در ميان اين ويژگيهاى پنجگانه ، قسم اول و سوم كمتر تحقّق مىيابد ، زيرا در اغلب موارد ،
از كسى كه داراى چهره زيبا و آفرينش معتدل است انتظار مىرود كه با هوش و زيرك باشد و در كسى كه زشت رو و كريه المنظر است ، عكس آن . و حال آن كه آنچه درباره اين دو صفت بيان فرمود بر خلاف غالب است ، ولى شمارههاى دوّم و چهارم زياد پيدا مىشود و بر خلاف انتظار نيست به دليل اين كه غالبا بلند قامتها بىخردند كه لازمه آن سستى اراده و بىهمّتى است و بر عكس از كوتاه قدها ، هوشيارى و حسن تدبير انتظار مىرود چنان كه وقتى از حكيمى پرسيدند كه چرا كوتاه قامتان زيرك و حاذقند ؟ جواب داد : به دليل آن كه قلبهاى آنان به مغزهايشان نزديك است ، يعنى چون قلب سرچشمه حرارت طبيعى است و عوارض نفسانى از قبيل تيز هوشى ، درك و شعور ، جرأت و جسارت ،
حسن ظن ، درست انديشى ، اميدوارى ، نشاط ، اخلاق مردانگى ، تنبل نبودن و تحت تأثير هر چيزى واقع نشدن بالاخره تمام اينها نشانه حرارت غريزى و ضدّ اين ويژگيها دليل بر ، برودت و زيادى سردى مزاج و طبيعت مىباشد . بنابراين در اشخاصى كه قدشان كوتاه است نزديك بودن دل با مغز علّت زيادى حرارت در مغز و برترى آمادگى قواى نفسانى براى پيدايش اين عوارض مىشود ، و بر عكس در قد بلندها ، دورى قلب از مغز باعث نرسيدن حرارت به آن و آماده نبودن قوا براى پديدار شدن صفات مذكور است ، البته اين حرارت تنها سبب مادّى نيست بلكه ممكن است سبب ديگرى هم در كار باشد ولى مهمترين سبب است .
صفت پنجم از ويژگيهاى پنجگانه نيز در بسيارى از اشخاص امكان تحقق دارد زيرا بيشتر نفوس طالب كمالند از باب مثال مىبينيم شخص بخيلى
[ 218 ]
را كه دوست دارد و مىخواهد كه از بخشندگان شمرده شود و به اين منظور خود را كريم و بخشنده نشان مىدهد و شخص ترسو دلش مىخواهد كه شجاع به حساب آيد و لذا شجاعت را به خود مىبندد .
امام ( ع ) در بيان اين صفات صنعت مطابقه را رعايت فرموده است به اين طريق كه تامّ را در مقابل ناقص ، بلند قامت را در مقابل كوتاه قد ، ذكى را در مقابل قبيح ، نزديك را در مقابل دور ، و معروف را در مقابل منكر ذكر كرده است ، دو نوع ديگر از صفات هفتگانه مركب را در آخر آورده كه يكى از آنها :
تائه القلب متفرق اللب ، دلش حيران و انديشهاش مشوّش است و آنها بىسوادان عوام مردمند كه دنبال هر آوازى مىروند و در ورطه نادانى و تفرقه سرگردان و در درياى هوا و هوس خود به سوى تمايلات دنيوى و خواستههاى شيطانى متحيّرانه شناورند . صفت دوم : زبانى گويا و دلى قوى دارد ، زبانآور و هوشمند است اين دو صفت كه آخرين صفات مىباشند بر خلاف چند صفت اول ، جنبه ظاهر و باطنشان هماهنگ است و در هر كدام از دو همراه صنعت سجع متوازى رعايت شده است ، در اول قلب و لب و در دوم لسان و جنان را قرين هم آورده است . توفيق از خداوند است .
[ 219 ]