قد بنى بالخراب فناؤها ،
يعنى خانههايى كه با داشتن اهل و وجود ساكنان در آن آباد و معمور بود اكنون خراب شده و بر روى آن قبرها جاى گرفته است .
در به كار بردن چهار كلمه فناؤها و بناؤها و مغترب و مقترب ، امام ( ع ) رعايت سجع [ 2 ] متوازى كرده است ، كه در ميان هر يك از دو كلمه پهلوى هم ، قرار دارد و از تقابلى كه ميان دورى و نزديكى وجود دارد ، چنين اراده شده است كه آن كه در قبر خوابيده اگر چه قبرش به محلّ خانهاش نزديك است اما تنهاست و از خانوادهاش دور است . و با بيان چند ويژگى براى خفتگان در قبرها كه وحشت زده و گرفتارند و با وطنهاى خود مأنوس و همانند همسايگان با هم ارتباط بر قرار نمىكنند ، اراده كرده است كه اين همسايگى و فراغت خاطر آنها و حتى كليّه حالات آنها مثل دنيا نيست كه با هم انس و الفت داشته باشند و اين مطلب را بدان جهت بيان فرموده تا اهل دنيا از علاقهمندى به آن دورى كنند و چندان دلبسته به آن نباشند ، و سپس علت آن را كه اهالى قبرها به ديدار يكديگر نمىروند با اين بيان تشريح فرموده است : چگونه ميان آنها ديد و باز ديد باشد
[ 2 ] سجع متوازى : چند كلمه متوالى ذكر شود كه حروفشان از نظر عدد مساوى و حرف آخر آنها يكى باشد ، ج 1 شرح عربى ص 26 .
[ 171 ]
و حال آن كه پوسيدگى با سينه خود آنها را آرد كرده و كلمه طحن را براى اين معنا كه كهنگى و پوسيدگى بدنهاى آنان را تباه ساخته استعاره آورده و واژه كلكل را هم كه به معناى سينه و از لوازم مشبّه به است به منظور ترشيح براى آن ذكر كرده است و همچنين لفظ اكل را كه به معناى خوردن است براى اين معنا كه سنگها و خاكهاى گور بدنهاى مردگان را به نابودى كشاندهاند استعاره آورده است .