عم قرارها ،
اسناد عمى و نابينايى به آرامش و قرارگاه آتش دوزخ به يكى از دو دليل است .
الف چون آتش دوزخ تاريك است و كسى از آن ، راهى به جايى نمىبرد .
[ 5 ] سوره ملك ( 67 ) آيه ( 6 ) يعنى : هر گاه دوزخيان در آن افكنده شوند صداى هولناكى از آن بشنوند و آن چنان جوشش و فوران دارد كه نزديك است از خشم تكه تكه شود .
[ 6 ] سوره فرقان ( 25 ) قسمتى از آيه ( 11 ) يعنى : . . . خروش و فرياد خشمناك دوزخ را از دور مىشنوند .
[ 361 ]
ب يا به اين دليل است كه عمقش زياد است و هيچ كس از قعر آن آگاهى نمىيابد .
كلمه حاميه كه به معناى داغ است ، استعاره ، و لفظ قدور كه به معناى ديكهاست به عنوان ترشيح براى آن آورده شده است [ 7 ] ، و معلوم است كه تمام اين حالات سخت و نفرتآور مىباشد و امام ( ع ) اين امور را به اين منظور بيان فرموده است كه آدمى را از گناهانى كه سبب آتش دوزخ با اين خصوصيات مىشود ، باز دارد ، و آن گناهان عبارت از ترك تقوا و پيروى هواهاى نفسانى است ، و پس از بيان اين ويژگيها ، به ذكر آيه قرآن كه درباره پرهيزكاران است پرداخته كه گروه گروه داخل بهشت مىشوند ، و براى تشويق و وادار ساختن شنوندگان به تقوا و پرهيزگارى ، لوازم آن را خاطر نشان ساخته است كه اهل تقوا در روز قيامت ، از عذاب و كيفر و سرزنش و ملامت در امان و از حرارت آتش دوراند ، بهشت برايشان منزل آرامبخش است و خشنودند از اين كه چنين مكانى جايگاه آنان مىباشد ، و به دنبال آن به ذكر صفات پرهيزكاران پرداخته تا آنان كه بخواهند آن راه را برگزينند آگاه شوند لذا مىفرمايد : آنان كسانى هستند كه در دنيا كارهايشان از خودنمايى و ريا كه شرك پنهانى است ، پاك و چشمهايشان از عظمت الهى و ترس كيفر و دورى از رحمت او گريان بود ، و شبها در دنيا براى آنها به منزله روزها ، پر تحرك بوده ، زيرا آن را به خواب ، پايان نمىدادند ،
بلكه پيوسته در حالت خشوع به سر مىبردند ، و هر دم از پيشگاه حق تعالى براى گناهان خود طلب آمرزش مىكردند و هر لحظه با حركت و جنب و جوش عبادت شب زندهدار بودند ، و بر عكس ، روزها بر آنان همانند شب
[ 7 ] اين اصطلاحات مربوط به علم بلاغت است كه در جلد اول تشريح شده و در پاورقى ص . . . . .
اين قسمت نيز بيان شده است .
[ 362 ]
بود امّا نه اين كه آن را به خواب و استراحت به سر برند ، بلكه به همان طريق كه بطور معمول شب ، هنگام تنها زيستن و كنارهگيرى از جامعه مىباشد ، ايشان نيز روزهاى روشن را مانند شبهاى تاريك از خلق كنارهگيرى كرده و به تنهايى و اضطراب به سر مىبردند . و پيوسته نگران آينده و آخرت نامعلوم خود بودند . در نسخهاى كه به خط سيّد رضى ديدهام به جاى كان كأنّ آمده كه تشبيه صريح مىباشد .