تجمع فى حرّها لبردها ،
يعنى در تابستان آذوقه زمستان خود را فراهم مىكند .
و فى ورودها لصدرها :
در هنگام حضور قدرت و توانايى جنب و جوش و حركت ، خوراك خود را براى روزهاى عجز و ناتوانيش آماده مىكند زيرا در زمستان بر اثر سرما از كار و حركت مىافتد و مجبور است در تنگناهاى زمين و جاهاى گرم خود را پنهان كند .
از جمله داستانهاى شگفتى كه دانشمندان از كارهاى حيرتآور مورچه نقل كردهاند حكايتى است كه ابو عثمان ، عمرو بن بحر جاحظ در كتاب الحيوان با عباراتى فصيح ذكر كرده و مىگويد : مورچه در هنگام فرصت هرگز احتياط را از دست نمىدهد و اوقات خود را ضايع نمىكند ، در تابستان آذوقه زمستانش را فراهم مىكند ، به دليل قدرت تشخيص و عاقبت انديشى كه در وى وجود دارد ، دانههايى را كه براى فصل زمستان در زير زمين ذخيره كرده و
[ 243 ]
احتمال پوسيدگى و كرم افتادگى در آن مىرود ، با خود بيرون مىآورد و پهن مىكند تا خشك شده و از فاسد شدن مصون ماند و اغلب اوقات اين كار را در شب انجام مىدهد كه كسى متوجه نشود و شبهاى مهتابى را انتخاب مىكند ،
زيرا كه در شب مهتابى بهتر مىبيند و اگر جايش نمناك باشد از ترس سبز شدن دانهها ، موضع جوانه زدن آنها را با نيش خود سوراخ و گاهى به دو نيمه مساوى تقسيم مىكند ، امّا اگر دانه گشنيز باشد كه بر خلاف بقيّه حبوبات دو نيمه آن هم سبز مىشود ، آن را چهار بخش مىكند و از اين امور نتيجه مىگيريم كه اين حيوان در زيركى و هوشمندى بر ساير حيوانات برترى دارد ، و نيز ( جاحظ ) مىگويد : يكى از آشنايان من ، لانه مورى را حفّارى مىكرد و ديد كه هر نوع از دانهها را از ديگران جدا ، مرتب و منظم ساخته ، و مىگويد مشاهده كرديم كه هر دانه از آنها را روى ديگرى چيده و لابلايشان را به وسيله برگهاى كاه و غير آن پر كرده است ، و پس از تمام اين ويژگيها با جثّهاى چنين ريز و وزنى با اين سبكى و نيروى شامّه به اين ظرافت و قوه بويايى وى نيز بر آنچه در ساير حيوانات يافت مىشود برترى دارد ، از باب مثال اگر ملخ مرده يا پارهاى از آن در جايى از روى زمين بيفتد كه بكلّى مورچه در آن جا سابقهاى نداشته است ،
طولى نمىكشد كه مورچهاى دوان دوان از راههاى بسيار دور مىآيد خود را به آن مىرساند و آن را با خود مىبرد و اگر از حمل آن عاجز باشد فورا به لانه برمىگردد و هنوز انسان فكرش را نكرده ، مشاهده مىكند كه مىآيد در حالى كه پشت سرش خطّى سياه و طولانى از صف مورچگان به منظور حمل بار مورد نظر تشكيل يافت و اين مايه شگفتى است كه حسّ بويايى وى حتى از حس كردن انسان گرسنه بوى غذا را قويتر و نيرومندتر است ، مطلب ديگر همّت بلند و جرأت او بر حمل و نقل اجسامى كه صد برابر وزن خود يا بيشتر از آن مىباشد و در ميان حيوانها هيچ موجودى يافت نمىشود كه مانند مورچه
[ 244 ]
چند برابر وزن خود را حمل كند ، و چنان كه از داستان سليمان پيامبر با مورچه استفاده مىشود ، وى مىتواند از دور با بقيّه موران ارتباط برقرار سازد : « قالَتْ نَمْلةٌ : يا أيّها النَّملُ ادْخُلوا مَساكِنَهُمْ لا يَحْطِمنَّكُمْ سُلَيْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا يَشعُروُن فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِن قَولِها . . . » [ 11 ] گر چه اين گفته مورچه را حمل بر حقيقت نكردهاند ، اما معناى مجازى آن كه بقيه را آگاه كرده و از هيبت سليمان و لشكريانش آنان را بر حذر داشته ، امرى معتبر است ، از داستانهاى عجيب ديگر آن است كه شخصى مشغول ساختن آلات اصطرلاب بود ، حلقهاى را از ميان كوره آتش درآورد و روى زمين انداخت تا سرد شود بر حسب اتفاق بر روى مورچهاى كه بر روى زمين بود قرار گرفت و هر چه حيوان تلاش كرد كه خود را نجات دهد حرارت مانع او مىشد ، به هر سو مىگريخت تا سرانجام نقطهاى را گرفت و همان جا ماند تا جانش گرفته شد ولى پس از كاوش و تحقيق معلوم شد كه او نقطهاى از ميان دايره را انتخاب كرده است كه محل دقيق مركز آن بوده و جاى قرار گرفتن پايه مركزى پرگار مىباشد ، و اين كار حكايت از دقّت احساس وى مىكند زيرا آن جا ، دورترين نقطه از خط آتشين محيط دايره است و حرارت آن كمتر حس مىشود و از كارهاى حيرتآور اين حيوان آن است كه هرگز متعرض جانورانى از قبيل سرگين غلتان و ملخ و سوسك سياه نمىشود مگر در صورتى كه اينها از كار افتاده يا زخمى و يا دست و يا پايشان قطع شده باشد كه در اين موقع آنها را مورد حمله قرار داده و از پا درمىآورد و حتى اگر مارى هر چند از افعيهاى مصرى باشد كه ضربت خورده يا مجروح باشد از حمله او در امان نيست و به آن حمله مىبرد تا وى را بخورد
[ 11 ] سوره نمل ( 27 ) قسمتى از آيههاى ( 17 و 18 ) يعنى : مورچهاى به ديگران گفت : اى مورچگان ،
به خانههاى خود برويد كه سليمان و لشكريانش ناآگاهانه شما را پايمال نكنند ، پس حضرت سليمان از گفته او خندهاش گرفت . . .
[ 245 ]
و اگر مار كوچكترين زخمى داشته باشد از مورچه خلاصى ندارد تمام اينها امورى است كه وقتى انسان در آن فكر كند جاى آن دارد كه بگويد : مورچه در بسيارى از كارهاى خود از اكثر انسانها با هوشتر و زيركتر است زيرا آدمى هر كه باشد گاهى دچار ضعف و اشتباه مىشود در حالى كه اين حيوان هرگز اشتباه نمىكند و ضعفى از خود نشان نمىدهد [ 12 ] .