شرح
آنچه در اين مورد ذكر شده قسمتى از نامهاى است كه حضرت به معاويه نوشت و آن را به وسيله عبد اللَّه بجلى كه از حكمرانى همدان عزلش كرده بود به شام فرستاد ، جملههاى اول اين نامه اين بوده است : پس از حمد خدا و نعت پيامبر ، اى معاويه همچنان كه تو در شام هستى بيعت من برگردن تو قرار دارد ،
زيرا با من همان مردمى بيعت كردند كه . . . و دنباله آن متصل مىشود به آغاز آنچه در اين مورد ذكر شد ، تا جمله و ولاّه ما تولى ، و به دنبال اين جمله ،
در اصل نامه اين عبارت مىآيد و همانا طلحه و زبير ، با من بيعت كردند و سپس آن را نقض كردند و بيعت شكنى آنان در حكم ارتدادشان بود به اين دليل با آنها به مبارزه برخاستم ، تا حق به كرسى نشست ، و امر خدا آشكار شد ، در حالى كه ايشان كراهت داشتند ، پس اى معاويه در امرى داخل شو كه ساير مسلمانان داخل شدند ، بدرستى كه بهترين چيز در نظر من براى تو سلامت تو مىباشد ،
مگر اين كه بخواهى خود را در معرض بلا بيفكنى كه اگر به اين كار دست بياندازى با تو مىجنگم و از خدا براى پيروزى بر تو ، يارى مىخواهم . اى معاويه ، تو كه كاملا دستت به خون عثمان آلوده است ، اكنون در آنچه همه مردم داخل شدهاند ، داخل شو ، و سپس همان مردم را حكم قرار ده ، من ، تو و آنها را به كتاب خدا دعوت خواهم كرد ، اما آنچه را كه تو ادعا مىكنى كه خونخواهى عثمان است چنان است كه مىخواهى بچه را از شيردادن گول بزنى ، پس از اين
[ 600 ]
بيانات در اصل نامه ، اين جمله مىآيد : و لعمرى ، به جان خودم سوگند ، تا ما بدالك : هر جنايت كه مىخواهى بكن ، و سپس عباراتى مىآيد كه ترجمهاش اين است : بدان كه تو ، از آزادشدگانى كه نه سزاوار خلافتند ، و نه شايستگى دارند كه طرف شور و مشورت واقع شوند ، هم اكنون جرير بن عبد اللَّه را كه از اهل ايمان و هجرت است ، نزد تو و اطرافيانت فرستادهام و به اين وسيله از تو مىخواهم كه با من بيعت كنى ، از خدا ، درخواست نيرو و كمك مىكنم .
بر طبق آنچه از اصل نامه نقل شد ، فراز : اما بعد . . . بالشام ، اصل ادّعاست ، و جمله انه با يعنى . . . عليه ، مقدمه نخستين استدلال و صغراى قياس مضمر از شكل اول مىباشد و تقدير مقدمه كبرى اين است : با هر كه اين قوم بيعت كردهاند ، نه شخص غايب حق دارد آن را رد كند و نه حاضر مىتواند كسى غير از آن را كه آنان با او بيعت كردهاند ، برگزيند ، نتيجه قياس اين مىشود :
هيچ كس ، خواه غايب و خواه حاضر ، حق رد كردن بيعت آنان با امامشان را ندارد ، و لازمه اين نتيجه آن است كه اين بيعت شامل حاضران و غايبان مىباشد ، و اين مطلب از جمله فلم يكن . . . يردّ ، فهميده مىشود .