فالحقّ اوسع . . . قضائه ،
اهميت حق خود را بر ذمّه اصحابش بيان كرده و آن را اثبات فرموده است ، و گويا آنها را به دليل كم انصافى و رعايت نكردن آن توبيخ و سرزنش كرده است ، و منظور حضرت از جمله بالا آن است كه مردم وقتى در صدد تعريف و توصيف زبانى براى حق برآيند زمينه آن بسيار گسترده است ، چون بر زبان راندن ساده است ، ولى هر گاه حاكم بر حق و عادلى ميان آنان حاضر شده و عمل كردن به حق را از ايشان بخواهد عرصه بر آنها تنگ مىشود زيرا عملا زير بار حق رفتن و به عدالت رفتار كردن كارى دشوار است ،
چون لازمه آن ترك بعضى از خواستههاى دل و امور مورد پسند انسان است ،
در اين عبارت از باب استعاره ، براى كلمه حق « صفت سعه و ضيق را كه از لوازم جا و مكان محسوس است آورده است زيرا حق را به اعتبار اين كه دامنه توصيف آن زياد و عمل كردن به آن دشوار است تشبيه به مكانى كرده است كه براى بعضى امور وسيع و پهناور است ولى گنجايش امور ديگرى را ندارد .