و من استهان . . . . و اخرى ،
اين جمله در حكم كبراى قياس مضمرى است كه به منظور تهديد و بيم دادن از خيانت ، در صورتى كه حقوق مستحقان را ندهد ، بر لزوم ذلت و خوارى دنيا و آخرت استدلال شده است ، و تقدير اصل قياس اين است : اگر حقوق آنها را ندهى ، امانت را سبك شمردهاى و به خيانت گراييدهاى و هر كس چنين باشد در دنيا خود را خوار و زيانكار كرده و در آخرت ذليلتر و خوارتر خواهد بود .
روايت ديگر در متن سخن امام به جاى احلّ ، اخلّ بنفسه آمده يعنى آنچه سزاوار وى بوده ترك كرده است ، و روايت ديگر : احلّ نفسه ذكر كرده ، يعنى نفس خود را آزاد گذاشته است و بنابر دو روايت اخير أذلّ مبتداى مؤخر و فى الدنيا خبر مقدم مىباشد .
خيانت يكى از صفات ناپسند و طرف تفريط فضيلت امانت است چنان كه غشّ يكى از خصال ناروا و نقطه مقابل درستى و خيرخواهى مىباشد ، البته خيانت اعم از غش است و بالاخره اين دو ، رذيله اخلاقى از شاخههاى صفت زشت فحور و گناهكاريند .