شرح
در اين خطبه ، حضرت دستوراتى صادر فرموده و به امورى سفارش كرده است :
1 در اين قسمت نخست به تقوا كه سرآمد كارها و عبادات مىباشد
[ 330 ]
سفارش فرموده و پس از آن توصيه كرده است كه خداى را در برابر نعمتها و رحمتهايش و نيز آزمايشهايش در امور خير و شر فراوان سپاس گويند زيرا اين نيز از الطاف الهى است ، چنان كه در قرآن مىفرمايد : « وَ نَبْلوُكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً [ 1 ] . . . » و به منظور ترغيب آن به سپاسگزارى ، اختصاص آنها را به رحمت و نعمت الهى ، خاطر نشان ساخته است .
صفت رحمت يكى از صفات خداست و در اين جا ، مقصود از آن ، آثار نيك و خيراتى است كه از جانب حق تعالى به بندگانش مىرسد ، و لفظ « كم » كه در ابتداى جمله آمده براى افاده تكثير است يعنى چه بسيار نعمتهاى فراوانى را خداوند به شما اختصاص داد ، و به دنبال سفارش به سپاسگزارى و تذكّر اجمالى به بيان خاص پس از عام پرداخته و برخى از اقسام رحمت و نعمت خداى را يادآور شده كه عبارتند از :
الف پوشاندن عيبها ، مردم معصيت خدايى را كه ناظر و شنواست و هميشه و همه جا حضور دارد انجام مىدهند و شرم نمىكنند اما او با لطف و عنايتش گناهانشان را مىپوشاند و نمىگذارد كه آثار زشت گناه بر چهره آنان ظاهر شود .
ب به آنان مهلت مىدهد و عقوبت و كيفر گناهانشان را به تأخير مىاندازد تا شايد توبه كنند و مشمول رحمت بىمنتهاى وى شوند .
2 دستور دوم درباره ياد مرگ ، و غفلت نكردن از آن مىباشد به دليل اين كه توجه به مردن آدمى را از گناه و معصيت باز مىدارد و وى را به ياد بازگشت به محضر عدل الهى و تحقق وعدهها و وعيدهاى او مىاندازد و انسان را به دنيا و لذتهاى زودگذر آن بىميل و كم علاقه مىسازد ، چنان كه رسول اكرم ( ص ) فرموده است « فراوان به ياد مرگ باشيد كه در هم كوبنده لذّات
[ 1 ] سوره انبياء ( 21 ) قسمتى از آيه ( 34 ) يعنى : . . . ما شما را به بد و نيك مبتلا كرده تا بيازماييم .
[ 331 ]
است [ 2 ] » . بايد پيوسته به ياد مرگ بود زيرا باعث مىشود كه هر لحظه مرگ و مشقتهاى توانفرسايش جلو چشم انسان بوده باشد . و در عبارت بعد غفلت آنان از مرگ را شگفت دانسته و به طريق سؤال ، آنان را مورد سرزنش قرار داده است ، كه چرا غافلند و در برابر مرگ امروز و فردا مىكنند ، مرگى كه از آنها غافل نيست و ناگهانى مىرسد و هيچ مهلت به كسى نمىدهد .
آنگاه براى بيشتر اهميت دادن به اين امر ، ديدن مردگان را در ميان خود بهترين سبب پند گرفتن مىداند و مىفرمايد : كفى واعظا بموتى عاينتموهم . . .
فصرعتهم ، و با بيان حال مردگان كه همه روزه در معرض ديد تمام افراد بشر مىباشند آنان را به ياد مرگ انداخته و خصوصيات چندى از آنان را كه هر يك مايه عبرت آدمى است به قرار زير خاطر نشان فرموده است :
1 به صورت ظاهر به حالت سواره بر دوش مردم به گورستانها حمل مىشوند ولى نه اين كه سواره بودن را خود برگزيده باشند . از اين رو محمولند نه راكب .
2 به قبرها فرود آورده مىشوند نه آن كه با رضايت و قصد خود فرود آيند .
و با آن كه مدتها در دنيا بوده و براى آبادى دنياى خود كوشيده و به آن دل بسته بودهاند اكنون چنان دست از اين جهان كشيده و رفتهاند كه گويا هرگز در دنيا نبوده و هميشه آخرت جايگاه آنان بوده است . كه بدون كسب هيچ خيرى بكلى چشم از اين عالم پوشيده و براى ابد در سراى ديگر استقرار دارند .
3 خصوصيت ديگرى كه براى اين مردگان بيان فرموده آن است كه منزلهاى دنيا و راههاى آن را كه اقامتگاههاى آنها بوده ، اكنون رها كردهاند .
4 و جايگاهى را كه قبلا از آن وحشت داشته و مىرميدند يعنى قبر كه نخستين منزل عالم آخرت است هم اكنون در آن اقامت گزيدهاند .
5 به دنيايى دلبسته و مشغولند كه از آن جدا شدهاند ، نفسى كه سالها
[ 2 ] قال ( ص ) : إكثروا من ذكر هادم اللّذات .
[ 332 ]
علاقه به دنيا داشته و به لذتهاى آن سر گرم بوده ، اين عشق و علاقه در جوهره وجودى او جايگزين و برايش ملكه شده است ، هم اكنون كه از آن جدا مىشود ،
دست و پا مىزند كه خود را به محبوبش برساند و نمىرسد امّا با ديده حسرت به گذشته خود مىنگرد و به آن مشغول مىشود ولى غم فراق محبوب او را در چنان عذابى فرو برده است كه هر زن شيردهى طفلش را فراموش مىكند و هر آبستنى بار رحم را بيافكند . با آن كه مست نيستند ولى بيخود و مست ديده مىشوند ، اما عذاب الهى بسيار سخت و شديد است .
6 اينها سراى آخرت را كه هم اكنون به آن منتقل شدهاند ضايع ساختهاند به علّت آن كه در دنيا ، كارى را كه در آخرت بر ايشان سودمند باشد انجام ندادهاند .
7 اكنون نمىتوانند از بدبختى و عذابى كه در اثر اعمال زشت دنيايشان براى خود به وجود آوردهاند ، خود را برهانند ، زيرا وقت آن سپرى شده است ،
موقعى مىتوانستند چنين كارى بكنند كه در دنيا بودند و فرصت توبه و انجام دادن اعمال نيك داشتند .
8 و نيز قادر نيستند كه اعمال نيك ديگرى انجام دهند تا بر ثوابها و حسناتشان افزوده شود چنان كه خداوند از حالت آنان حكايت كرده و مىفرمايد : « قالَ رَبِّ آرْجعُونِ لَعَلّى أَعْمَلُ صالِحاً فيْما تَرَكْتُ كَلا إنَّها [ 3 ] » . 9 آن قدر به دنيا انس و علاقه داشتند كه مغرورشان ساخت .
10 آن چنان به لذتهاى دنيا دلگرم و مطمئن بودند كه به ورطه هلاكتشان انداخت .
اين دو حالت اخير لازم و ملزوم يكديگرند زيرا حصول لذتهاى
[ 3 ] سوره مؤمنون ( 23 ) قسمتى از آيههاى ( 99 و 100 ) يعنى : . . . هنگامى كه مرگ يكى از آنها فرا رسد گويد : بارالها ، مرا به دنيا باز گردان ، تا شايد به تدارك گذشته ، عمل نيكى انجام دهم ، و به او خطاب شود :
هرگز چنين چيزى نخواهد شد . . .
[ 333 ]
محسوس دنيا سبب انس گرفتن آدمى به آن مىشود و اين ارتباط نزديك به دنيا انسان را به آن مغرور و از غير آن غافلش مىسازد ، و لازمه آن ، پيدا شدن اطمينان كامل به امور دنيوى و مستى و بيهوشى و سرانجام افتادن در دره هلاكت است كه ديگر نه پشيمانى سود دارد و نه لغزشها جبران مىشود .
اگر چه ياد مرگ خود به تنهايى سبب پند و نصيحت و بىعلاقگى آدمى نسبت به زندگانى دنيا مىشود ليكن شرح حال و خصوصيات انسانى كه مرگش فرا رسيده و روى دستها به سوى گورستان برده مىشود ، و سرانجام او ، در بيان اين مطلب رساتر است زيرا هر كدام از اين خصوصيات با قطع نظر از مرگ مورد انزجار و نفرت طبع آدمى ، مىباشد ، اما با همراه بودن مرگ كه خود ، دردآور و مكروه طبع است در پند آموزى و توجه انسان به آخرت مؤثرتر خواهد بود .
3 دستور سوم كه در اين خطبه به عنوان وصيت براى مردم صادر فرموده ،
آن است كه به منظور آباد كردن منزلهاى آخرت كه وعدهگاه آنهاست و به آباد ساختن آن مامور شدهاند بر يكديگر سبقت بگيرند و آباد كردن سراى آخرت با كارهاى نيك انجام پذير است كه مطابق فطرت و سنتهاى الهى است و كمالات نفسانى را مىافزايد ، خلاصه معنا اين كه با حفظ نظام شرع و تداوم بر كارهاى نيك و انجام عبادات و به دست آوردن كمال روحى و معنوى ، براى آباد ساختن منزلهاى آخرت خود از يكديگر پيشى بگيرند ، چنان كه خداوند متعال در قرآن به اين مطلب اشاره فرموده است : « وَ سارِ عُوْا إلى مَغْفِرَةٍ من رّبِّكُمْ وَ جنَّةَ عرْضُهَا السَّماواتُ و الأرْضُ اُعدَّتْ لِلْمُتَّقينَ [ 4 ] » و در آيه ديگر نيز به اين امر ، تشويق و ترغيب كرده است : « و لَلدّارُ الآخِرَةُ خيرٌ لِلَّذينَ يَتَّقُونَ أفَلا يَعْقِلَوْنَ [ 5 ] » و جز اينها از آيات .
[ 4 ] سوره آل عمران ( 3 ) آيه ( 132 ) يعنى : بشتابيد به سوى مغفرت پروردگار خود و به سوى بهشتى كه همه آسمانها و زمين را فرا گرفته و مهيّا براى پرهيزگاران است .
[ 5 ] سوره انعام ( 6 ) قسمتى از آيه ( 31 ) يعنى : . . . و همانا سراى ديگر ، اهل تقوا را نيكوتر است ، آيا نمىانديشيد .
[ 334 ]
4 چهارمين دستورى كه حضرت به منظور تشويق پيروان خود براى توجه به سراى آخرت صادر فرمود ، امر به صبر در عبادت و اطاعت خدا و دورى از گناه و نافرمانى وى مىباشد ، آنان را سفارش به صبر كرده ، و آن را سبب تكميل و تتميم نعمتهاى الهى بر آنان خوانده است ، و چون تكميل نعمت كه لازمه صبر است به منزله ميوه شيرين آن به حساب مىآيد ، لذا نعمت و تكميل آن را در عبارت مقدم داشته است تا ياد آن در اوّل ، صبر تلخ را شيرين كند .