شرح
امام ( ع ) در اين نامه چند دستور به زياد بن ابيه مىدهد :
[ 690 ]
1 نخست او را به ترك اسراف امر مىكند كه به معناى زيادهروى و نقطه مقابل تفريط است كه آن نيز از كارهاى ناپسند مىباشد ، و لازمه اين دستور ، امر به اقتصاد و ميانهروى در امور مىباشد كه از فضايل و كارهاى پسنديده است .
2 امروز به ياد فرداى قيامت و روز آخرت باشد ، و اين عمل ، نفس را سركوب مىكند و او را از پرداختن كامل به دنيا و اشتغال به آن باز مىدارد .
3 از مال و ثروت دنيا به اندازه نيازمندى در زندگى ، بردارد و اين دستور اشاره به آن است كه در اندوختن مال دنيا و نگهدارى آن ميانهرو باشد .
4 تعداد زايد از ثروت دنيا را براى روز شدت نيازمنديش كه آخرت و پس از مرگ است ، به پيش بفرستد ، و اين دستور اشاره به انفاق مال در راه خدا مىباشد ، زيرا هر خردمندى مىداند كه صرف كردن مال زايد بر احتياج دنيوى ،
در راه خدا و جلو فرستادن آن براى روز شدت نيازمندى ، از مصلحتهاى بسيار مهّم است .
امام ( ع ) پس از چهار دستور فوق ، زياد را مورد خطاب قرار داده و به طريق استفهام انكارى از او مىپرسد كه چگونه از خداوند اميد به پاداش اهل تواضع دارد و حال آن كه او ، از متكبران است ؟ . اين سؤال انكارى اشاره به آن است كه اجر و پاداش در مقابل انجام دادن عمل نيك و اتصاف به آن ، نصيب انسان مىشود ، نه در انجام دادن كارهاى خلاف و ضد فضيلت ، پس براى نايل شدن به ثواب و پاداش اهل تواضع ، تخلّق به آن صفت ارزشمند لازم است و آن هم حاصل نمىشود مگر پس از فرود آمدن از قلههاى بلند تكبر و خودخواهى و همچنين با استفهام انكارى ديگر از او پرسيده است كه با چه دليل طمع ثواب صدقه دهندگان را دارد ، با اين كه پيوسته در طلب جمع مال و خوشگذرانى است و حق ضعفا و يتيمان و بيوه زنان را از آن منع مىكند ؟ و اين
[ 691 ]
استفهام انكارى به منظور از بين بردن طمع او در ثواب نيكوكاران و مؤديان حقوق مستحقان مىباشد زيرا پاداش هر عمل نيكى از لوازم خود آن عمل و به اندازه آن است و اين است معناى سخن امام ( ع ) كه فرمود : انما المرء مجزّى بما اسلف و قادم على ما قدّم كه ترجمه آن گذشت و اين عبارت از نيكوترين سخنان است و بسيار كوبنده مىباشد .
[ 692 ]