فى موقف ،
اين كلمه متعلق به فعل صار مىباشد ، و منظور از آن ، موقف قيامت است ، اين بديهى است كه آنچه در دنيا ، جديد و فربه ، به حساب مىآيد ، در روز قيامت كهنه و لاغر و بالاخره بىاعتبار مىباشد ، تنگى توقفگاه قيامت ، يا به آن دليل است كه ازدحام جمعيت در آن روز بسيار است و يا به خاطر آن است كه توقف در آن جا به سبب طولانى بودن آن خسته كننده است ، علاوه بر آن كه ستمكاران هر آن خود را در خطر ورود بسيارى از ناگواريها مىبينند ،
و مراد از امور مشتبه بزرگ حالات وحشتزاى قيامت است كه انسان براى پيدا كردن راه فرار از آن سرگردان است و نمىداند چگونه خود را نجات دهد و بديهى است كه حرارت آتش آن جهان بسيار دردناك است ، قرآن كريم درباره صداهاى وحشتناك و شعلههاى سوزان و فريادهاى خشمناك آن بيش از آنچه حضرت در اين خطبه بيان فرموده ، توصيف كرده است ، « إذا اُلْقُوا فيها سَمِعُوا لَها شَهيقاً وَ هِىَ تَفُور تكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الغَيْظِ [ 5 ] » و در جاى ديگر مىفرمايد : « سَمِعُوْا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفيراً [ 6 ] » واژه تغيّظ كه به معناى خشم و براى آتش استعاره آورده شده ، به اين دليل است كه با آن حركتهاى قوى و شديدش ، خشمگين و عصبانى به نظر مىآيد ، و يا به اين منظور است كه حركتهاى شديد آن باعث آزار و ايجاد غيظ و خشم مىشود .