و بايعنى . . . مخيرين ،
اين جمله مقدمه اول قياس مضمرى است كه در آن استدلال شده بر آن كه اصحاب جمل از بندگى خدا خارج شده و به مكر و فريب گراييدند و پيمان شكنى كردند و در امرى داخل شدند كه خداوند مىفرمايد :
« وَ الّذينَ يَنْقُضُوْنَ عَهْدَ اللَّه مِنْ بَعْدِ ميثاقه وَ يَقْطَعْونَ ما أمَر اللَّه بِه أنْ يُوْصَلَ وَ يُفسِدُونَ فِى الْأَرْضِ [ 2 ] » و نيز مىفرمايد : « فَمَنْ نَكَثَ فإنّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِه [ 3 ] » و تقدير
[ 2 ] سوره بقره ( 2 ) آيه ( 25 ) ، يعنى : و آنان كه پيمان الهى را پس از محكم كارى برهم مىزنند و آنچه را كه خدا دستور به پيوندش را داده ، قطع مىكنند و در روى زمين تباهى بپا مىكنند .
[ 3 ] سوره فتح ( 48 ) آيه ( 9 ) ، يعنى : هر كس پيمان شكنى كند بر زيان خود اقدام كرده است .
[ 579 ]
كبراى استدلال اين مىشود كه مردم با هر كس از روى ميل و اختيار بيعت كردند ، روا نيست بيعت او را نقض كنند و با او از در جنگ در آيند به دليل اين دو آيه كه ذكر شد .
در نسخه مرحوم رضى عبارت امام مستكرهين به كسر « را » آمده است يعنى ناخوش دارندگان ، وقتى مىگوييم استكرهت الشيئى ، يعنى آن را خوش نداشتم .