فانهم . . . الجاهليه ،
امام ( ع ) به منظور اين كه بيشتر جامعه را از پيروى كوركورانه گذشتگان و بزرگان خودشان باز دارد ، در اين جملهها برخى از اسباب و علل آن را بيان فرموده است كه چنين است :
آنها پايههاى بناى عصبيت و استوانههاى اركان فتنهجويى و آشوبگرى و شمشيرهاى وابستگى و انتساب به جاهليت مىباشند . در هر يك از اين فرازها نوعى استعاره به كار رفته است مثلا چون مبدأ و ريشه خودخواهى و انحصار طلبى كبر و نخوت است لذا واژه اساس را براى آن استعاره آورده و چون صفت تكبر به وجود اين اكابر قائم است آنها را پايههاى آن گفته است همچنان كه هر ساختمانى روى پايهها قرار مىگيرد و لفظ اركان كنايه از اجزاء و قسمتهاى فتنه و آشوب است و نيز آنها را دعائم و ستونهاى فتنه و آشوب و لفظ سيوف را براى آنها استعاره آورده است به اعتبار اين كه آنان در امور منسوب به جاهليت داراى موقعيت و تصميمهاى قاطع و نافذ بودهاند چنان كه شمشير بر هر جا كه وارد شود قاطع و برنده مىباشند . احتمال ديگر آن است كه استعاره نباشد بلكه از باب حذف مضاف باشد يعنى آنها صاحب شمشيرهاى
[ 447 ]
شعار جاهليت هستند كه شمشيرها را به دست مىگرفتند و شعار مىدادند كه يا لفلان و با اين فرياد قبيله خود را به يارى مىطلبيدند و آشوب به پا مىكردند چنان كه در مورد سبب اين خطبه بيان شد و به همين دليل است كه اين گونه شعارها كه باعث ايجاد فتنه مىشود ، در اسلام ممنوع است و نيز به اين مناسبت روايت شده است كه ابىّ بن كعب شنيد مردى صدا مىزند يا لفلان ، ابىّ از اين شعار ناراحت شد و به او گفت : آلت پدرت را گاز گرفتى ؟ شخصى كه آن جا بود و اين حرف را شنيد به ابى گفت : اى ابو منذر ، چرا اين حرف زشت را بر زبان راندى ؟ ابىّ گفت از پيامبر شنيدم كه فرمود : « هر كه به شعارهاى زمان جاهليت بگرايد به او ، اين نسبت بدهيد و بطور آشكار بگوييد به كنايه و پوشيده سخن نگوييد [ 35 ] » عزاء ، اسم مصدر از اعتزاء مىباشد يعنى شعار .