لغات
صمده : آن را قصد كرد ترفده : او را كمك مىكند وضوح و وضح : سفيدى بهمه : سياهى ، تاريكى مراح : حيوانهايى كه در خوابگاهها و محلهايى كه در بندند به استراحت مشغولند .
حرور ( در اين جا ) : گرمى صرد : سردى افول : پنهان شدن والج : درآينده ، وارد شونده
[ 265 ]
خلا : گذشت ، سبقت گرفت .
أود : كجى ، اعوجاج تهافت : سقوط كردن ، افتادن اسداد جمع سدّ يا سدّ : آنچه ميان دو شيئى فاصله ايجاد كند .
خدّ : شكافت ، جدا ساخت سائمها : حيواناتى كه براى چرا در بيابان رها شدهاند .
انساخ جمع سنخ : انواع ، قسمتهاى اصلى متبلّده : كند فهمان ، كم هوشان اكياس : تيز هوشان ، زيركها تكاءده الامر : كار بر او سخت شد ، به مشقّت افتاد اكياس : تيز هوشان ، زيركها آده : بارش را سنگين كرد مثاور : حمله كننده