اصبحت مساكنهم اجداثا . . . دعاهم ،
پس از آن كه حالات گذشتگان مغرور به دنيا را بيان فرمود ، اكنون نتيجهاى را كه از آن ، به دست آنان رسيده مورد توجه قرار مىدهد كه خلاصه آن چنين است اى مردم به دنيا مغرور نشويد چنان كه پيشينيان شدند ، آنان كه دنيا را آن چنان تصرف كردند و نهايت لذت را از آن بردند ، اين چنين به نابودى كشيده شدند ، پس شما كه در آن حدّ از قدرت دنيا نيستيد به طريق اولى چنين سرانجامى خواهيد داشت ، و به منظور اين كه بيشتر انسان را از دنيا و ميل به آن بر حذر دارد به ذكر چند نمونه ديگر از ويژگيهاى آن پرداخته است :
1 از جمله آن را به كلمه غرّاره توصيف كرده كه از ماده غرر و به معناى
[ 196 ]
غفلتآور و چيزى كه انسان را به گمراهى مىكشاند مىآيد ، و چنان كه قبلا بيان شد ، دنيا و ماديات آن اين خصوصيت را دارد .
2 آن را خدوع بسيار فريب دهنده معرفى فرموده است ، و معمولا خدعه و نيرنگ در مورد رايزنيهايى رخ مىدهد كه انديشههايى به ظاهر مصلحت جويانه ولى در باطن تباهىآور و گمراه كننده است اظهار شود و به اين دليل كه دنيا و زينتهاى پر زرق و برق آن ، همانند انديشههاى فريبنده است كه ظاهرى آراسته دارد ولى آدمى را از راه خدا و ياد او باز مىدارد ، لذا دنيا را به اين ويژگى توصيف فرموده است .
3 با عبارتهاى : مطيعة منوع ، ملبسة نزوع ، چهار صفت براى دنيا آورده است كه ميان هر يك از دو قرين آنها تقابل تضادّ وجود دارد ، در عين اين كه بخشنده است منع كننده نيز هست ، و با آن كه پوشاننده است پوشش را از تن آدمى بيرون مىآورد ، و تقارن اين اوصاف اشاره به آن است كه صفت خوبى كه از دنيا مشاهده مىشود در حقيقت توّهم و خيالى بيش نيست و آنچه واقعيت دارد و صفت حقيقى آن مىباشد همان جزء دوم هر كدام از اين دو قرين است ، ( منوع و نزوع ) زيرا اگر چه گاهى انسان از خيرات و لذّات آن بهرهمند مىشود ولى بزودى حوادث و واردات دنياى فانى باعث منع آنها مىشود ، آنچه داده ، مىگيرد و لباسهاى عزّت آدمى را از قيافه روح او مىكند ، و از اين رو اين معنا را با جمله لا يدوم رخاؤها . . . تأكيد فرموده است كه آسودگى آن دوام ندارد ، زيرا تمام خوشيهاى آن ، از قبيل تندرستى و جوانى و مال و مقام و غيره ، دير يا زود در تغيير و زوال است و همين حالت عدم ثبات باعث مىشود كه رنج و ناخوشى در دنيا ادامه داشته باشد و از بين نرود و بلا و گرفتارى آن همانند بادهاى مداوم در حال وزيدن است و آرامشى براى اهلش باقى نمىگذارد .
[ 197 ]