ترجمه
« سپاس و ستايش ويژه ذات بارى تعالى است كه حواس ظاهرى او را در نيابند و مكانها وى را در بر نگيرند ، ديدهها او را نبينند و پوششها وى را مستور نسازند ، خدايى كه با حدوث آفرينش موجودات و اسرار خلقتش ،
هستى و ازليّت خويش را آشكار فرموده است همانندى آفريدهها دليل بىهمانندى اوست ، وعدههايش صادق ، و او بالاتر از آن است كه بر بندگان ستم كند ، درباره آفريدههايش با نظم و اعتدال رفتار كرده و در اجراى احكام بر آنان به عدل و داد ، دستور مىدهد ، حدوث و پيدايش موجودات و از بين رفتن و فناى آنها دليل بر جاودانگى او و ناتوانى ايشان نشانه قدرت وى مىباشد .
يكى است اما نه به شماره ( واحد عددى است ) هميشگى است ولى نه در محدوده زمان ، برقرار است ليكن بر پايهاى تكيه ندارد ( بلكه به ذات خويش قائم است ) ذهنها او را دريابد نه به كمك حواس ظاهر ، ديدگان گواه بر هستى وى هستند نه به گونهاى كه وجود خدا در آنها حضور يابد ، افكار بر او احاطه وى هستند نه به گونهاى كه وجود خدا در آنها حضور يابد ، افكار بر او احاطه ندارند ، بلكه به وسيله افكار بر آنها تجلى كرده است و انديشهها از محيط شدن به ذات حق ابا دارند و خداوند آنها را كه ادعاى پى بردن و احاطه بر كنه ذات دارند به محاكمه مىكشد ، حق تعالى بزرگ است امّا نه به اين معنا كه حدّ و مرز جسمش طولانى است او عظمت دارد اما نه اين كه بدنى با استخوان بندى و حدودى مادّى داشته باشد بلكه شأن و مقامش بزرگ و حكومتش با عظمت مىباشد .
باد بنده و فرستاده پاك و امين پسنديده اوست كه وى را با برهانهاى ثابت و استوار و پيروزى آشكار و راه و روش روشن فرستاد و او نيز پيغامهاى الهى را به
[ 225 ]
جامعه رساند ، در حالى كه حق را از باطل جدا ساخت ، و مردم را به راههاى روشن راهنمايى كرد ، و پرچمهاى هدايت و نشانههاى روشنايى بخش را بر پا داشت ، و ريسمانهاى اسلام را محكم و دستگيرههاى ايمان و يقين را ، استوار كرد . »