و استغلقت . . . الرّين ،
و مردم آن روزگار بر دلهايشان قفلهاى جهل و نادانى زده شده بود و چنان قلبهاى آنان از گناه پوشانده شده بود كه قادر نبودند از انوار الهى بهرهمند شوند و از راهنماييهاى شريعت و ديانت راه به سويى بيابند .
در اين جا امام ( ع ) از حجابهاى جهل و چهرههاى زشتى كه بر اثر توجه زياد به دنيا براى انسان به وجود مىآيد تعبير به قفل فرموده است زيرا چنان كه قفل بر هر چه زده شود مانع از تصرف در آن مىشود اين امور نيز دلها را از پذيرفتن حق مانع مىشود ، ماده استغلاق را هم به عنوان ترشيح آورده و چون اين موانع و قفلهاى زده شده بر دلها هر لحظه رو به افزايش است مثل آن است كه آدمى در جستجوى آن است و آن را طلب مىكند ، به اين دليل آن را از باب استفعال كه به معناى طلب و درخواست است آورده است . براى امام ( ع ) معمول است كه پس از بيان هر مطلبى سفارش به تقوا مىكند ، زيرا كه تقوا مهمترين مطلب است اين جا نيز بر طبق معمول پس از بيان شرح حال مردم زمان پيامبر ، سفارش به تقوا كرده و به دو دليل مردم را بدان تشويق فرموده است :
1 تقوا حقى است از خداوند بر گردن بندگان و از آنان خواسته است كه آن را انجام دهند .
2 تقواى بندگان حقّى را براى آنان بر خداوند واجب مىسازد كه مزد طاعت و بندگى آنها باشد زيرا حق تعالى به دليل فيّاضيّت ذات و لطف بىپايانش بر خود لازم ساخته است كه جزاى نيكوكاران را ضايع نفرمايد و سپس اشاره فرموده است به آنچه كه سزاوار است شخص پرهيزگار انجام دهد
[ 379 ]
و آن ، درخواست كمك از خداوند و توجه كامل به اوست زيرا اين مطلب اصل و اساس همه مطالب است و نيز اشاره كرده به فايده تقوا در تقرب و وصول به ساحل درياى عزت و جلال حضرت احديت ظاهر شود ، نهايت مطلوب بنده خدا رسيدن به جوار قرب حق تعالى و نظر انداختن به عظمت و جلال كبريايى او ، و در امان بودن از غضب و سالم ماندن از حسابرسى دقيق وى مىباشد ، به دليل اين كه او حاكم على الاطلاق است و براى رسيدن به اين مطلوب تقوا مهمترين وسيله است و سعادتمند كسى است كه براى نجات از گرفتاريهاى اخروى از تقوا كمك بگيرد زيرا جز تقوا وسيله نجاتى از شدايد آن جهان وجود ندارد سرانجام به ذكر فوايد ديگرى براى تقوا پرداخته كه باعث دلبستگى بيشترى به آن مىشود :
1 تقوا در زندگانى دنيا ، آدمى را از ناملايمات محافظت مىكند چنان كه در قرآن مىفرمايد : « وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّه يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبْ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّه فَهُوَ حَسْبُهُ [ 12 ] » .
2 فايده اخروى ، تقوا در روز قيامت راهى براى ورود به بهشت است ،
و اين امرى روشن است .
3 راه پرهيزكارى واضح و روشن است زيرا شارع مقدس پيامبر اكرم ،
راههاى تقوا را بيان كرده و مسير آن را مشخص فرموده و تا اين كه براى هيچ فردى پوشيده نباشد ، مگر جاهل و نادان باشد .
4 آن كه در اين راه قدم گذارد و اين مسير را بپيمايد سود مىبرد ، كلمه سود كه مربوط به امور مادى است استعاره از نتيجههاى دنيوى و اخروى است كه شخص متقى از داشتن تقوا ، كسب مىكند و وجه اين استعاره آن است كه
[ 12 ] سوره طلاق ( 65 ) آيههاى ( 2 و 3 ) يعنى : هر كس پرهيزكار شود خدا راه بيرون شدن از بلا را برايش مىگشايد و از جايى كه گمان نبرد به او روزى عطا مىكند و هر كه بر خدا توكل كند ، خدا او را كفايت كند .
[ 380 ]
شخص پرهيزگار به سبب حركتها و كارهايش و داشتن تقوا كه مانند سرمايهاى براى او مىباشد ثواب كسب مىكند چنان كه بازرگان به وسيله سرمايه خود سود به دست مىآورد .
واژه مستودع با فتح دال به معناى قبول كننده وديعه ، و با كسر آن به معناى فاعل و وديعه دهنده مىباشد .
اگر به فتح گرفته شود منظور آن است كه قبول كننده امانت به سبب آن خود را از كيفر الهى محافظت مىكند و مىتوان حافظ را به معناى محفوظ گرفت يعنى آن كه امانت تقوا به او سپرده شده از عذاب الهى محفوظ است و اگر به كسر دال گرفته شود ، كسى كه تقوا را به امانت سپرده ممكن است حق تعالى باشد زيرا تقوا ، همان امانتى است كه خداوند بر آسمانها و زمين آن را عرضه داشت و آنها از حمل آن خوددارى كردند و از آن ترسيدند اما انسان آن را پذيرفت و بديهى است كه خداوند بنده خود را كه امانتش را پذيرفته از هر گونه انحراف و سردرگمى نگهدارى مىفرمايد و نيز ممكن است فرشتگان را فاعل امانت گرفت زيرا آنان واسطه ميان خدا و خلق و حافظان از طرف او مىباشند چنان كه در قرآن مىفرمايد : « و يُرْسلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً [ 13 ] » و در جاى ديگر مىگويد : « و إنَّ عَلَيْكُمْ لَحافظينَ كراماً كاتبينَ يعْلَمُونَ ما تَفْعَلُوْنَ [ 14 ] » .