قذفا بغيب بعيد ،
قذفا مصدر جانشين حال است ، و فعلش محذوف است يعنى شيطان كه اين حرفها را گفت در حالى بود كه از روى تخمين از آينده دور و پنهان سخن مىگفت چنان كه خداوند مىفرمايد : « وَ يَقذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِنْ مَكانٍ بَعيْدٍ . » [ 20 ] مفسران گفتهاند : غيب در اين عبارت به معناى ظنّ و گمان است اما اين درست نيست به دليل اين كه اطلاق لفظ غيب بر ظنّ مجاز است و موقعى لفظ حمل بر مجاز مىشود كه حقيقت جا نداشته باشد اما در اين جا مانعى براى معناى حقيقى آن نيست زيرا معناى حقيقى غيب چيزى است كه از نظر مردم پنهان باشد و آن را ندانند پس اظهار مطلب درباره هر چه كه نمىدانند قذف به غيب شمرده مىشود ، و چون ابليس امورى را ادّعا مىكرد كه نمىدانست در آينده انجام خواهد داد يا نه ، از اين بابت ادعاهاى وى را انداختن شيئى نامحسوس از جاى بسيار دور خواندهاند ، اما جمله بعد در نسخه سيد رضى ، بظنّ مصيب ، نقل شده ، يعنى : از روى گمان درست ، اما در بيشتر نسخهها بظن غير مصيب ، آمده كه اين وجه با عبارت قبل بغيب بعيد مناسبتر مىآيد ، زيرا آنچه كه از پنهانى دور گفته مىشود گمان درستى آن كمتر است .
اكنون اگر سؤال شود كه چرا حضرت حرفهاى شيطان را گمان نابجا و غير مصيب خوانده است با آن كه وى پيوسته مقاصد شوم خود را عملى كرده و به گمراه كردن مردم اشتغال دارد چنان كه خداوند نيز مىفرمايد : « وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهْمِ إبْليْسُ ظَنَّه فَاتَّبَعُوْهُ » [ 21 ] ، در پاسخ چند وجه مىتوان بيان كرد .
1 منظور از ظنّ غير مصيب ، عدم علم است چون آنچه معمولا درست در مىآيد ، علم و يقين است نه مظنّه و گمان پس معناى سخن حضرت آن است
[ 20 ] سوره سبا ( 34 ) قسمتى از آيه ( 52 ) ، يعنى : از نقطه دور دستى نسبت به عالم غيت ناروا مىگويند .
[ 21 ] سوره سباء ( 34 ) قسمتى از آيه ( 19 ) يعنى : و ابليس گمان باطل خود را سخت به صدق و حقيقت در نظر مردم جلوه داد ، پس او را پيروى كردند .
[ 429 ]
كه شيطان بر طبق ظن و گمان حرف مىزد نه از روى علم و يقين .
2 به گفته يكى از شارحان غير مصيب بودن آن به اين دليل است كه گمان مىكرد گمراه كردن مردم به دست اوست و به همين سبب گفت : همه آنان را گمراه مىسازم ، و حال آن كه مردم به اختيار خود راه باطل را پيش گرفتند ،
و او اگر چه در اين گمان ، كه گمراهى انسانها به اختيار اوست ، خطا كرد امّا ،
گمان او درباره اصل گمراه شدن گمراهان با گمراه شدنشان تحقّق يافت .
3 چون هدف امام ( ع ) از بيان اين مطلب نكوهش شيطان و وادار كردن مردم به دشمنى با او است لذا در كلمه اجمعين توقّف فرموده به اين معنا كه ابليس گمان كرد همه مردم را گمراه خواهد كرد و امّا اين كه پس از تهديد براى گمراه كردن همه فرزندان آدم بندگان خالص را استثنا كرد ، بر طبق ظن و گمان خودش نبود ، بلكه از باب تصديق سخن پروردگار بود كه فرمود : « انَّ عِبادى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهم سُلْطانٌ [ 22 ] » و بديهى است كه اين گمان شيطان نيز گمان فاسدى بود زيرا او فقط توانست برخى از انسانها را گمراه كند نه همه را .
4 برخى ديگر از شارحان گفتهاند گمان نابجاى ابليس به اين دليل است كه وقتى تهديد كرد و گفت : همه را گمراه مىكنم ، مقصودش شرك به خدا بود و هنگامى كه گفت : بجز بندگان با اخلاصت ، منظورش معصومين از گناه بود كه دسترسى به آنان ندارد ، پس در حقيقت به گمان او ، مردم فقط دو گروه مىباشند مشرك و معصوم ، و اين ظنّ غير مصيب و انديشه ناصوابى است زيرا گروههاى بسيارى هستند كه نه مشركند و نه معصوم .