فان خطت بكم . . . ،
كلمه خطو به معناى گام برداشتن استعاره از آن است كه امور هلاكتزا و انديشههاى سفيهانه ستيزه جويشان براى دومين مرتبه آنان را به جنگ و مخالفت با وى بكشاند ، وجه تشبيه اين سوق دادن به گام برداشتن آن است ، همچنان كه قدم زدن ، صاحبش را به هدفش مىرساند ، اين امور نيز او را به اين مخالفت مىرساند و شرط مقدر در اين مورد اين است : اگر شما به مخالفت با من برگرديد ، من براى قيام در مقابل شما آمادهام . نزديك كردن اسبها و پالان گذاشتن بر شتر ، كنايه از آمادگى وى براى حمله بر آنها مىباشد ، و رحّلتها يعنى پالان را بر پشت شتر محكم بستم .
براى به هراس انداختن آنان در مقابل مخالفت و بيعتشكنى با آن حضرت همين اعلام آمادگى وى كافى است و نوبت به حمله كردن نمىرسد زيرا ممكن است وقتى كه اعلام آمادگى را شنيدند و فهميدند ، توبه كنند و برگردند ، پس به اين دليل بود كه اخطار به حمله كردن برايشان را مشروط به هنگامى فرمود ، كه وى را مجبور كنند تا به سوى آنان حركت كند و با آنها بجنگد و اين در صورتى است كه معلوم شود كه كار درست نمىشود مگر به تاختن بر آنان كه ضرورت حفظ دين او را بر اين امر ناگزير كرده است و اين كه در توصيف چنين جملهاى فرموده است : واقعه جنگ جمل در مقابلش مانند يك ليس زدن ليسنده است كنايه از شدت حمله مىباشد و وجه اين تشبيه حقارت و ناچيزى واقعه جنگ جمل نسبت به اين حمله است . پس از آن كه آنان را از كيفر و عقوبت بيم داده ، مطلبى را خاطر نشان فرموده است كه مايه خوشحالى و اميدوارى مىباشد ، و آن عبارت است از پذيرفتن و اعتراف به فضيلت و برترى آنان كه مطيع هستند و كسانى كه خيرخواه و نصيحت كننده مىباشند ، و نيز چنان نيست كه كيفر گنهكار را بر بىگناه وارد كند و در عوض عهد شكنان ، وفا
[ 773 ]
كننده به عهد را مجازات كند . اين اميدوارى را داد تا موضعگيرى او بر آنان سخت به نظر نيايد و از رحمت او مايوس نشوند كه باعث دورى آنها از وى شود و اين كار ايشان را به فساد بيشترى بكشاند .
[ 774 ]