ترجمه
« بهوش باشيد كه زبان عضوى از اعضاى انسان مىباشد و هر گاه آدمى آماده سخن گفتن نباشد زبان نيز ياراى گفتن ندارد ، و موقعى كه روح آدمى مايه و آمادگى گفتار داشته باشد به سخن در مىآيد و وى را مهلت سكوت نمىدهد ،
ليكن ما خود فرمانروايان سخنيم كه رشتههاى آن به دست ما و شاخههايش بر ما
[ 209 ]
سايه افكنده است .
خداوند شما را غريق رحمت كند ، هم اكنون در زمانى قرار گرفتهايد كه گوينده حق در آن اندك و زبان از راستگويى ناتوان و حق جو ، خوار است ،
مردمش به عصيان مشغول و با بىتفاوتى و سازشكارى همراهند ، جوانهايش بدخو و پيرهايش گنهكار ، دانشمندانش دورو و منافق و سخنرانهايش چاپلوس ،
كوچكشان به بزرگشان احترام نمىگذارد و سرمايهدارشان بينوايان را دستگيرى نمىكند . »