فانظروا . . . المختلفات ،
در اين قسمت ، امام ( ع ) آدمى را توجه مىدهد كه بطور مشروح به حالات برخى از آفريدهها و آنچه ويژه هر كدام از آنهاست بنگرد ، در صفتها ، شكلها ، اندازهها ، روشنيها ، رنگها و ساير خصوصيات و منافعى
[ 249 ]
كه از آنها به دست مىآيد ، بيانديشيد زيرا اين اختلاف احوال با اشتراك در اصل جسميت حكايت از نيازمندى به مدبّرى حكيم دارد كه به هر كدام آنچه را شايسته آن بوده عطا فرموده است و استدلال مذكور را در همه اين موارد جارى ساخته است و چون جريان اين احتجاج و درك اين دليل در تمام اينها احتياج به يك ديدى آگاهانه و انديشهاى عالمانه دارد ، آن را مورد امر و دستور قرار داده و فرموده است : انظروا . . . و خصوصياتى كه با توجّه به آنها ، از وجود اشياى مذكور ( در متن خطبه ) استدلال بر وجود صانع حكيم مىشود ، از حدّ و شماره بيرون است ولى برخى از آنها را تحت چند موضوع كه حضرت بيان فرمودهاند توضيح مىدهيم :
1 خورشيد و ماه و عظمت جسمانى و روشنايى كه از آن دو صادر مىشود و گردشهاى متعدد آنها و پىآمدهاى اين حركتها كه عبارت از پيدايش فصول و آثارى است كه در وجود موادّ تركيبى جهان از قبيل معادن و گياهان و حيوانها وجود دارد چنان كه خداوند متعال به دليل اعطاى اين نعمت عظيم بر آدميان منّت نهاده و مىفرمايد :
« هُوَ الَّذى جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السَّنينَ وَ الحِسابَ » [ 14 ] و اينها را خدا جز به حق و مصلحت نيافريده است و او ، آيات خود را براى اهل معرفت مفصّل بيان مىكند .
2 گياهان و درختها و موادّ جسمانى و اشكال و رنگهاى مختلف و شاخ و برگها و ميوههاى گوناگون آنها و سود و زيانهايى كه در زندگى موجودات دارند كه در قرآن به آن توجه داده است : « ينبتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيتونَ » [ 15 ] .
[ 14 ] سوره يونس ( 10 ) آيه ( 4 ) يعنى : او خداوندى است كه خورشيد را روشنى بخش و ماه را تابان و برايش منازلى معين ساخت تا شماره سالها و حساب را بدانيد .
[ 15 ] سوره نحل ( 16 ) آيه ( 11 ) يعنى : براى شما زراعت و درختان زيتون و . . . را مىروياند .
[ 250 ]
3 آب و سنگ كه اوّلى در نهايت نرمى و لطافت است و دومى ،
بر عكس ، بسيار زبر و سخت با آن كه اغلب آبها از دل سنگ بيرون مىآيد ، و نيز آثار سودمند و يا زيانبارى كه در اين دو مادّه متخالف ، براى مخلوقات ديگر وجود دارد ، قرآن در اين زمينه نيز موارد مختلفى را بيان فرموده و از جمله آنها اين آيات است كه هم درباره اهميّت آب و فوايد آن است و هم روياندن گياهان و درختان و ميوهها و موارد استفاده از آنها را بيان فرموده است : « قُتِلَ الإنْسانُ ما أكْفَرَهُ . . . متاعاً لَّكُمْ وَ لأَنْعامِكُم » [ 16 ] و در جاى ديگر مىفرمايد : « . . . أنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابيعَ فىِ الأرْضِ . . . » [ 17 ] 4 يكى از مواردى كه حضرت توجّه به آن فرموده است ، شب و روز مىباشد كه چگونه پشت سر همديگر مىآيند و با اختلاف كوتاه و بلند مىشوند ،
و همچنين منافعى كه بر وجود هر يك از آنها بار مىشود كه پروردگار سبحان از آن ياد فرموده است : « وَ جَعَلْنَا الَّليْلَ لِباساً وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً . . . ألْفافاً . » [ 18 ] 5 موضوع پنجم دريا و جوش و خروش آن و فوايد و منفعتهايى كه از آن نصيب ديگران مىشود چنان كه خداوند مىفرمايد « مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ . . .
يَخْرُجُ مِنْهُماَ الّلُّؤلُؤُ وَ الْمَرْجانُ . » [ 19 ]
[ 16 ] سوره عبس ( 80 ) آيه ( 16 تا 31 ) يعنى : كشته باد انسان بىايمان ، تا چه حد كفر مىورزد . . . تا شما و حيوانهايتان از آن ( درختها و ميوهها كه به سبب آمدن باران ( آب ) روييده و رشد كردهاند ) بهرهمند شويد .
[ 17 ] سوره زمر ( 39 ) آيه ( 20 ) يعنى : خداوند از آسمان آب فرستاد ، پس آن را به عنوان چشمهها در زمين جارى كرد .
[ 18 ] سوره النباء ( 78 ) آيه ( 9 و 10 ) يعنى : شب را وسيله پوشش و روز را وقت تحصيل معاش ،
قرار داديم و باغهاى پر درخت پديد آورديم .
[ 19 ] سوره الرحمن ( 55 ) آيه ( 18 و 21 ) يعنى : دو دريا را به هم درآميخت تا مختلط شدند . . . از آن دو دريا ، لؤلؤ و مرجان بيرون مىآيد .
[ 251 ]
6 ساختمان كوهها و بلنديهاى آن و عرض و طولشان و همچنين معادن گوهرها و فلزات و مواد قيمتى كه در درون آنها قرار دارد .
7 آخرين موضوع لغتها و لهجههاى گوناگون و زبانهاى مختلف است كه اهل هر كشورى و شهرى و سرزمينى و بلكه هر فردى بطورى خاص سخن مىگويد ، اجمالا وقتى كه انسان در اين موضوعها و ويژگيهاى آن ، بيانديشد ، با وضوح ، وجود صانع حكيم و مدبّرى را دريافت مىكند و خلاصه استدلال آن است كه تمام موجودات مزبور ، جسم و ماده محسوس مىباشند ، اما هر كدام ويژگيها و صفاتى مخصوص به خود دارند ، حال بايد ديد اين امتيازات از چه ناحيهاى مىباشد ؟ اگر بگوييم به دليل جسميت است لازمهاش آن است كه تمام صفات همه آنها يكى باشد زيرا علت آن كه جسميت است يكى است و اين امرى باطل است ، چون ميان موجودات تمايزى وجود نخواهد داشت ، و نيز اين خصوصيات از ناحيه عوارض جسميت هم نيست زيرا عوارض هم از صفات خصوصند و مثل بقيّه ، علّت و سبب مىخواهند و در نهايت تسلسل لازم مىآيد ، و چون اين دو امر باطل شد ، پس ريشه اين امتيازات از خارج وجود آنهاست يعنى از ناحيه فاعل حكيم و خداوند متعال است ، كه روى مصلحت و حكمت خويش به هر كدام آنچه را كه شايسته آن است عطا فرموده ،
شرح اين استدلال و شكل برهان در چند مورد گذشته بيان شده است ، پس از آن كه امام ( ع ) با ذكر آثار آفرينش ، خالق و آفريننده جهان را اثبات فرمود ، كسانى را كه منكر خدا باشند نفرين كرده و يا خبر از آينده داده است كه حتما ويل نصيب او خواهد شد ، سيبويه نحوى گفته است : ويل هم براى دعا ( نفرين ) و هم براى وعده و خبر از آينده مىآيد ، اما از عطاء بن سيّار نقل شده است كه ويل نام يك وادى از جهنّم است كه اگر كوهها در آن قرار گيرند ، از شدّت حرارت آب مىشوند . اين كلمه مبتدا و مرفوع است و خبر آن لمن انكر مىباشد . واژه
[ 252 ]
مدبّر به معناى كسى است كه بر سرانجام امور و مصالح آن كه همان مرحله قضاست ، آگاهى كامل دارد ، و قدر ، امورى است كه بر طبق اين آگاهى انجام مىشود ، همان طور كه در گذشته شرح داده شده است .
چنان كه متداول و معمول است امام ( ع ) پس از بيان دليلهايى بر اثبات وجود حق تعالى ، منكران خدا را نفرين كرده و وعده عذاب الهى داده است و منظور از منكران ، گروهى از عرب مىباشند كه مبدأ و معاد را انكار كرده و دهرى مذهب شدند و گفتند : روزگار است كه همه ما را نيست و نابود مىكند ،
و ما عقيده و مذهب آنها را ضمن شرح نخستين خطبه بطور مشروح بيان داشتهايم و اجمالا ، ايشان كسانى هستند كه خداوند متعال در كتاب كريمش عقيدهشان را چنين معرّفى مىفرمايد : « ما هِىَ إلاّ حَياتُنا الدُّنْيا نَمُوْتُ وَ نَحْيى وَ ما يَهْلِكُنا إلاّ الدَّهْرُ . . . » [ 20 ]