شرح
اين خطبه در نهايت زيبايى و فصاحت ، مردم را به كار عبادت و عمل امر مىكند و فرصتهاى زيادى را كه براى غنيمت شمردن دارند به آنان خاطر نشان مىكند :
1 در فراخناى زندگى به سر مىبرند ، مهلت عمل كردن برايشان باقى است ، اما مرگ كه فرا رسد فرصت عمل نيست .
2 نامههاى اعمال باز است ، اما با مرگ بسته مىشود ، معناى نامه اعمال و باز بودن آن در خطبههاى قبل بيان شده است .
3 راه توبه باز است ، توبه را تشبيه به فرش پهنى كرده است كه هر كس بخواهد مىتواند قدم بر آن نهد ، توبه هم در تمام عمر براى آدمى گسترده است ،
هر لحظه بخواهد مىتواند به قبولى آن برسد ، و تنها با مرگ ، اين بساط بر چيده مىشود چنان كه خداوند مىفرمايد : « وَ لَيْسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِئاتِ حَتى إِذا حَضَرَ اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قال إِنّى تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذينَ يَمُوتُوْنَ وَ هُمْ كُفّار [ 1 ] » .
4 كسى كه از عبادت رو گردان است و از خدا و حقيقت اعراض مىكند ،
در اين فرصت از عمر پيوسته از طرف خدا و پيامبران به سوى عمل و توجه به دين و عبادت دعوت مىشود ، اما وقتى كه از دنيا رفت اين دعوت هم قطع مىشود .
[ 1 ] سوره نساء ( 4 ) آيه ( 17 ) يعنى : كسى كه به اعمال زشت تمام عمر اشتغال ورزد تا آنگاه كه مشاهده مرگ كند ، در آن ساعت پشيمان شود و گويد : اكنون توبه كردم ، توبه او پذيرفته نخواهد شد چنان كه هر كس به حال كفر بميرد نيز توبهاش قبول نشود ، براى اين گروه عذابى بس دردناك مهيا كرديم .
[ 554 ]
5 براى گنهكار و بدكار اميد برگشت و توبه و توجه به خدا و دين باقى است و اين در دنياست اما وقتى كه بميرد اين اميدوارى هم قطع مىشود .
پس از ذكر موارد فرصت ، به منظور ترغيب انسان به كارهاى عبادى ،
موقعيتهايى را خاطر نشان ساخته است كه امكان عمل در آن از دست مىرود ، كه يكى از آن موارد جمود عمل است ، و تعبير به جمود براى متوقف شدن عمل ،
استعاره است ، كه عمل را تشبيه به آب كرده همچنان كه آب ، وقتى يخ بزند از جريان باز مىماند اعمال عبادى هم وقتى امكاناتش از دست رفت ، از جريان و تداوم باز مىايستد ، ( اين معنا كه بيان شد از اين بابت بود كه جمله متن را يحمد بدانيم ) اما در نسخهاى كه از مرحوم سيد رضى نقل شده يخمد با نقطه روى خ از خمد المريض يعنى بيمار مرد [ 2 ] ، معناى عبارت روشن است و نزديك به همان معناى سابق مىباشد و ديگر از موارد از دست رفتن امكان عمل ، انقطاع مهلت ،
تمام شدن مدت عمر و بقاى در دنيا و بسته شدن درهاى توبه مىباشد ، تعبير به ابواب ، استعاره از راههاى عبورى است كه از آن طريق ، آدمى به سوى خدا بازگشت مىكند ، ملائكه همان كرام الكاتبين هستند كه اعمال هر كسى را ياد داشت مىكنند و هر گاه كه پرونده عمل بسته شد به آسمان بالا مىروند .
فاخذ امرء من نفسه ، اين عبارت به صورت ظاهر خبر ، ولى معنايش امر است و حرف من ، مفيد تبعيض مىباشد ، بنابراين بايد آدمى قسمتى از نفس خود را به جد و جهد و كوشش در عبادت بگيرد تا بدن لاغر شود و لذتها و تمايلات نفسانى نتوانند وى را به گناه وادار سازند ، احتمال ديگر آن است كه منظور از نفس خود شخص باشد يعنى بايد انسان از شخصيت خود بكاهد .
[ 2 ] ابن ابى الحديد در ج 13 و صفحه 308 كتابش مىگويد : نسخه اخير از خمدت النار مىآيد كه با اين تعبير معناى عبارت اين مىشود : پيش از آن كه چراغ عمل خاموش شود ، و سپس مىگويد همان تعبير و معناى اول بهتر است . ( مترجم )
[ 555 ]
لنفسه ، تا اين كه در آخرت ذخيره و مايه كمال برايش باشد .