ترجمه
فصل دوم : در اين قسمت از خطبه امام ( ع ) به شنوندگان هشدار مىدهد كه از بدبختى شيطان پند بگيرند زيرا به سبب تكبر و تعصب بىجايش عبادتهاى چندين سالهاش باطل و در دنيا و آخرت مورد لعن و شماتت واقع شد ، و نيز مردم را بر حذر مىدارد كه راه او را نروند گرد تكبر و خود پسندى نگردند كه اين خود ريشه بسيارى از صفتهاى زشت و اعمال ناروا و سرانجام سقوط در دره هلاكت ابدى خواهد بود . توفيق از خداوند است .
« از كار خدا درباره شيطان پند و عبرت بگيريد ، زيرا عبادتهاى طولانى و كوشش فراوان او را به دليل يك ساعت سركشى و تكبر ، باطل و بىاثر ساخت ، با اين كه شش هزار سال خدا را عبادت كرده بود كه معلوم نيست از سالهاى دنيا بوده ،
يا آخرت ، پس چه كسى بعد از ابليس ، با انجام دادن مانند گناه او ، از عذاب الهى سالم خواهد ماند ؟ هرگز نخواهد شد كه خداوند سبحان ، انسانى را به بهشت وارد سازد به سبب كارى كه به وسيله آن فرشتهاى را از آن بيرون كرد . حكم خداوند در ميان اهل آسمان و زمين يكى است و بين او با هيچ يك از آفريدگانش ، در روا داشتن آنچه بر جهانيان حرام فرموده است سازشى نيست ( كه آنچه بر همه حرام كرده بر او مباح كند ) پس ، از دشمن خدا ( شيطان ) بترسيد ، كه ، مبادا شما را به درد خود گرفتار سازد و با ندايش شما را نگران كند و با لشكريان سواره و پياده خويش اطرافتان را فرا گيرد ، به جان خودم سوگند كه تير شرّش را براى جان شما به چلّه كمان نهاده و آن را به جانب شما سخت كشيده و از نزديك شما را هدف قرار داده و گفته است :
[ 418 ]
« رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنى لأُزَيَنَنَّ لَهمْ فِى الْأَرْضِ وَ لأُغوِيَنَّهُم اَجمَعين [ 13 ] » او ، بىانديشه از آينده دور غيبگويى كرده ، و با پندارى غير واقع سنگ انداخته است و فرزندان نخوت و برادران عصبيت ، و سواران گردنكش و جاهليت او را تصديق كردند ، تا اين كه سركشهاى شما از او پيروى كردند ، و حرص و طمع او ، در شما پا بر جا شد ،
پس راز نهان آشكار شد و تسلط او بر شما قوت يافت و سپاه خود را به سوى شما نزديك آورد و لشگريان وى شما را در غارهاى ذلت و خوارى جا دادند و در گودالهاى مرگ انداختند ، و با زخمهاى سنگين كه از نيزه زدن در چشمها و بريدن گلوها و كوبيدن بينيها و انداختنتان در قتلگاهها ، در شما ايجاد كردند پايمالتان ساختند ، چرا كه اراده داشتند شما را با حلقههاى مهار قهر و خشم كه در بينى مىنهند به سوى آتشى كه برايتان آماده شده است بكشانند . بنابراين شيطان براى زخم زدن در دين شما بزرگتر و به علت آتش افروختن در دنياى شما افروزندهتر از كسانى است كه شما آشكارا با آنها دشمنيد و بر آنان حمله مىكنيد ،
پس شدت خود را عليه او ، و سعى و كوششتان را به منظور دفع او به كار بريد ، به خدا سوگند كه او بر اصل و ريشه شما فخر و مباهات كرد و در قدر و منزلت شما نكوهش وارد ساخت ، و بر نسب شما ايراد گرفت و سواران خود را براى حمله بر شما گسيل كرد و با پيادگان خود ، راه شما را بست . آنان در هر جا شما را شكار كرده و به دام مىاندازند و سر انگشتانتان را مىزنند ، و با هيچ چارهجويى نمىتوانيد سر ، باز زنيد و با هيچ ارادهاى نمىتوانيد شرّشان را از خود دفع كنيد ،
در حالى كه شما در انبوه بيچارگى و خوارى و تنگاتنگ مرگ و جولانگاه بلا و سختى گرفتاريد ، پس آتشهاى عصبيت و كينههاى زمان جاهليت را كه در سينههايتان پنهان است خاموش كنيد ، زيرا اين خود پسندى و تكبر در وجود مسلمان از وساوس و نخوتهاى شيطان و تباهيها و دميدنهاى اوست و تصميم گيريد كه فروتنى را روى سرهايتان نهيد و كبر و غرور را به زير لگدهايتان
[ 13 ] سوره حجر ( 15 ) آيه ( 39 ) يعنى : پروردگارا چون تو مرا گمراه كردى من نيز گناهان را بر بنى آدم در زمين مىآرايم و تمامشان را گمراه مىكنم .
[ 419 ]
افكنيد و خودخواهى و گردنكشى را از گردنهايتان دور سازيد ، و فروتنى و تواضع را به منزله سلاح ميان خود و دشمنانتان : شيطان و لشكريانش ، قرار دهيد ، زيرا او را در هر جامعهاى لشكرها و ياران پياده و سوار مىباشد و مانند آن متكبر گردنكش ( قابيل ) بر فرزند مادرش نباشيد كه بر او تكبر ورزيد ، بدون آن كه خداوند در او فزونى قرار داده باشد بجز تكبرى كه به دليل دشمنى حسد بر نفس او ، وارد شد و از آتش خشم در دل وى تعصّب افروخته شد و شيطان باد كبر و غرور در بينى او دميد تا بالاخره خداوند او را از كار خود پشيمان ساخت و گناه كشندگان تا روز قيامت را بر گردن او نهاد ، بهوش باشيد كه شما در ستمگرى زياده روى كرديد و در روى زمين فساد بر پا ساختيد ، در حالى كه دشمنى با خدا را آشكار كرده و براى جنگ با مؤمنان برخاستيد ، پس درباره گردنكشى برخاسته از تعصب بيجا و بر خود باليدنهاى جاهلانه از خداوند بترسيد ، زيرا تكبر و خودخواهى توليد كننده دشمنى و دميدنگاه شيطان است كه به آن سبب امتهاى گذشته و پيشينيان را فريب داد ، تا جايى كه در تاريكيهاى نادانى و دامهاى گمراهى او گرفتار شدند ، در حالى كه به هر جا او براند ،
رامند و هر جا بكشاند روانند ، آرى اين بلايى است همگانى كه دلها در آن هماننداند و گذشتگان در پى آن شتافتند و به جانب خود پسندى رفتند كه سينهها به سبب آن تنگ شد .
بهوش باشيد و از پيروى كردن فرمانروايانتان بپرهيزيد ، آنها كه به دليل جاه و مقام خود ، تكبر ورزيدند و بالاتر از نسب خويش سرافرازى كردند و نسبتهاى ناروا به پروردگارشان دادند و احسانهاى خدا را بر خود انكار كردند تا با قضا و قدر او نبرد كنند و با نعمتهايش به مبارزه برخيزند پس به اين دليل ، ايشان پايههاى بناى عصبيت و استوانههاى اركان فتنه و آشوب و شمشيرهاى افتخار و سرافرازى دوران جاهليت و نادانى مىباشند .
پس از خدا بترسيد ، و بر نعمتهايى كه به شما داده است ناسپاس نباشيد و بر احسانهايى كه به شما ارزانى فرموده است حسد نورزيد و از بدان و ناكسان كه به دروغ خود را از سلاله اشراف دانند پيروى نكنيد ، زيرا آنها اشخاصى مىباشند كه
[ 420 ]
شما ، آب تيره گل آلودشان را با آب صاف و پاكيزه خود آشاميده و بيماريشان را با تندرستى خويش مخلوط كرده و باطل و نادرستيشان را در راستى و درستى خود ، داخل كرديد ، در حالى كه آنان اساس و پايه فسق و همراهان گناه و ستمكارى مىباشند ، كه شيطان ايشان را به منزله شترهاى باركش گمراهى گرفت ، و نيز آنان را سربازانى قرار داد كه با آنها بر مردم حمله كند و ترجمه كنندههايى كه بر زبان آنان سخن گويد ، تا اين كه عقلهاى شما را بدزدد ، و در چشمهايتان داخل شود و در گوشهايتان بدمد ، پس شما را هدف و جاى پا و دستگيره خود قرار دهد . »