امرء لجم نفسه ،
واژه امرء در اين عبارت بدل از اوّلى است كلمه لجام كه به معناى دهنه است ، استعاره از زهد حقيقى و پاكدامنى مىباشد ، وجه تشبيه آن است كه زهد و عفت نفس اماره را از سركشى و ورود در گمراهيهاى هوا و هوس و گناهان باز مىدارد ، چنان كه لگام مركب ، آن را از چموشى و سركشى منع مىكند ، و با آوردن كلمه الجام كه مصدر باب افعال است آن را مرشّح ساخته است كه كنايه از ورع نفس به وسيله زهد مىباشد ، و با جمله فامسكها بلجامها عن معاصى اللَّه ، اشاره به وجه شباهت فوق كرده است ، و نيز واژه زمام كه به معناى
[ 556 ]
مهار است استعاره از عبادت است زيرا همچنان كه شتر به وسيله مهارش كشانده مىشود عبادت هم نفس اماره را به سوى همراهى كردن با نفس مطمئنه در اطاعت خدا مىكشاند ، چون قبلا دانستى كه عبادت براى اين وضع شده است كه نفس اماره را در اطاعت عقل و تحت انقياد وى قرار دهد تا در هنگام بالا رفتن عقل بر پلكان قدس به سوى بارگاه خداوند صاحب جلال و كرم ، پشت سر عقل روان شده و تبديل به نفس مطمئنّه شود و با جمله و قادها بزمامها ، اشاره به اين وجه شبه فرموده ، و با ذكر زمام وقود كه كنايه از انجام دادن عبادت و ميل و رغبت نفس به آن مىباشد ، اين استعاره را ترشيح فرموده است .
[ 557 ]