4 از عبارت امض اليهم ، تا جمله و لا تسوءنّ صاحبها ،
آنچه موجب مصلحت و سزاوار است كه در حق آنان عمل كند به وى آموخته است . كارهايى كه سبب شفقت بر آنهاست از قبيل وقار و آرامش و ايستادن در ميان جمع آنان توأم با گفتارهايى از قبيل سلام گفتن و ابلاغ رسالت آن حضرت و چگونگى گفتارها مثل كامل كردن تحيت و با نرمى و ملاطفت سخن گفتن تمام اينها دستوراتى است كه امر به انجام دادنشان فرموده ، و جمله فوق شامل منهيات و كارهايى هم هست كه دستور تركش را داده است از جمله آنها : مسلمانى را نترساند و به آيندهاش بدبين نكند و بر او سخت نگيرد و تكليف شاق بر او محول نكند ، بدون اذن او در ميان شتران و گوسفندانش داخل نشود ، و مانند زورمداران و ستمكاران بر آنان وارد نشود و حيوانى را رم ندهد و با زجر دادن و زدنشان صاحب آنها را آزرده خاطر نكند كه تمام اينها بر خلاف نظر شارع است . 5 نكته پنجم : امام در اين دستور نامه نهى از آزردن حيوانات و داخل شدن بدون اجازه صاحبشان را دليل ذكر كرده است كه اكثر حيوانات مال صاحبشان است ، و اين امر به جاى مقدمه صغراى قياس مضمر از شكل اول مىباشد كه نتيجه آن ، نهى فوق است و كبراى آن چنين مىشود : هر كس كه بيشترين مال ، از آن او باشد براى تصرف در آن از ديگران شايستهتر است و لازمهاش آن است كه تصرف ديگران و داخل شدن آنان بدون اذن او جايز نيست .