شرح
اين نامه گزيدهاى است از نامهاى كه مرحوم سيد رضى در گذشته قسمتى از آن را بدين گونه ذكر كرد : پس قبيله ما خواستند پيغمبر ما را بكشند 8 . . . و ما در شرح آن ، نامه معاويه را كه حضرت اين نامه را در پاسخش نوشته ، ذكر كرديم اگر چه بين آنچه كه ذكر كرديم با بعضى روايات ديگر مختصر اختلافى وجود دارد .
امام ( ع ) در اين نامه به هر قسمتى از نامه معاويه ، يك فصل پاسخ
[ 5 ] سوره هود ( 11 ) آيه ( 88 ) يعنى : و من قصدى جز اصلاح به اندازه توانم ندارم و موفقيتم بسته به لطف خداست و جز از خدا طلب توفيق نمىكنم ، به او توكل و اعتماد مىكنم و بازگشتم به سوى اوست .
[ 6 ] كنايه از اين جمله است : بگذار حريفت به ميدان آيد . ( مترجم )
[ 7 ] سوره هود ( 11 ) آيه ( 83 ) يعنى : و آن ، از ستمكاران دور نيست .
-----------
( 8 ) نامه شماره 9 .
[ 752 ]
داده است ، و اين نامه فصيحترين نامهاى است كه مرحوم سيد از ميان نامههاى حضرت انتخاب كرده و نكتههايى چند در آن وجود دارد كه در ذيل به آنها اشاره مىكنيم :
1 در جمله فلقد خبأ لنا ، واژه خبأ را از عجب و غرورى كه در وجود معاويه بوده و روزگار آن را پوشيده داشته ، استعاره آورده و سپس آن را به وسيله جمله بعد ، تفسير فرموده است :