لغات
استعديك : از تو كمك مىخواهم ، اسم مصدر آن « عدى » و به معناى كمك مىآيد .
اكفأت الإناء و كفأته : ظرف را واژگون كردم .
رافد : يارى كننده قذى : چيزى از خار و خاشاك كه در چشم قرار مىگيرد و آن را مىآزارد .
شجى : چيزى كه از اثر غم و اندوه و در گلوى انسان پيدا مىشود ( عقده گره ) مانند كسى كه لقمه يا چيز ديگرى در گلويش گير كند .
علقم : درخت تلخ شفار : جمع شفره و به معناى كارد ، تيغ است .