أترى اللَّه . . . ذلك ،
حضرت با بيان اين جمله عاصم را بر چنين زهد نمايى توبيخ و سرزنش فرموده ، چنان كه خداوند متعال مىفرمايد : « قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّه الَّتى أخْرَجَ لِعِبادِه و الطَيّباتِ مِنَ الرِّزْقِ [ 1 ] » خلاصه اين كه ترك دنيا به عنوان كلّى مطلوب شارع نيست زيرا اسلام هستى جهان را در پرتو نظمى مىداند كه با تشريك مساعى افراد انسان در آباد كردن دنيا و انجام دادن كارهاى نيك برقرار مىباشد ، در صورتى كه ترك دنيا و مهمل گذاشتن آن اين نظم را كه باعث بقاى عالم هستى است از بين برده و با آن
[ 1 ] سوره اعراف ( 7 ) آيه ( 31 ) يعنى : بگو ، چه كسى زينت الهى را كه براى بندگان خود آفريده حرام كرده ، و از صرف روزى حلال و پاكيزه منع فرموده است .
[ 33 ]
مخالف است ، آنچه را كه شرع مقدس مىپسندد و به آن امر مىكند آن است كه انسان بايد در رابطه با دنيا ميانهروى را پيشه كند و متاع دنيا را در آن راه به كار گيرد كه انبياء الهى چنان دستور دادهاند و از حدودى كه خداوند متعال به وسيله پيامبران خود امر كرده تجاوز نكنند ، چنان كه امام على ( ع ) با منع كردن اين مرد از روشى كه پيش گرفته بود ، به اين مطلب اشاره فرموده است .
در اين جا شارح به معرّفى روشهاى سالكان طريقت پرداخته و آنها را به دو قسم تقسيم كرده است :
1 گروهى از آنان به بىنوايى و فقر خو گرفته و بكلّى از لذّات جهان دست برداشتهاند .
2 دسته ديگر كسانى هستند كه عيّاشى و لذّت جويى در دنيا را پسنديدهاند .
بديهى است آنچه را كه سالكان حق بين پسنديده و تمايل به فقر و دورى از دنيا پيدا كردهاند ، بر خلاف شرع نيست زيرا آنان به رموز و اسرار آن آگاهى داشته و مىدانند كه اين روش از طريقه رفاه طلبان و مترفان ، به سلامت و نجات نزديكتر است ، به علت اين كه اصولا عيّاشى و رفاه طلبى ميدان فعاليت شيطان است .
سيره پيامبر و على ( ع ) و جمعى از بزرگان صحابه نيز بيشتر برگزيدن فقر و ترك تجمّلات دنيا بود ، در حالى كه در سياستهاى كشورى و رعايت مصالح اجتماعى با اهل دنيا همكارى كرده و از جامعه و مردم كنارهگيرى نداشتند .
نتيجه اعتراض عاصم بن زياد بر على ( ع ) كه او را از اين گونه زندگى نهى كرده بود آن است كه وى خود را در مورد ترك دنيا با آن حضرت مقايسه كرده بود و با اين بيان اعتراض را اظهار كرد كه : حال كه مرا از ترك دنيا منع مىكنى پس خود چگونه اين روش را در پيش گرفتهاى ؟ با آن كه تو مقتدا و پيشواى من
[ 34 ]
هستى و چنين زندگى دارى من نيز لازم است كه در اين جهت مثل همه جهات از تو پيروى كنم .
امام ( ع ) در پاسخ او جوابى اقناعى فرمود : كه ميان من و تو فرق بسيارى است ، زيرا : من وظيفه خطير امامت و رهبرى امت را بر دوش دارم و بر هر پيشوايى لازم است كه خود را با پايينترين طبقات جامعه بسنجد و خويشتن را با آنها در وضعيت زندگى همسنگ قرار دهد ، تا آن كه نادارى بىنوا او را به هيجان نياورد ، چنان كه بردبارى خود را از دست دهد و در نتيجه كافر و بىدين شود يا لااقل به گناه و فسق و فجور كشانده شود ، قابل توجه است كه امام على ( ع ) قبل از خلافت ظاهرى نيز همين حالت را داشت و با زندگى ساده و دور از لذّات و تجمّلات دنيا به سر مىبرد .
شارح در مقام كيفيّت پاسخ امام در مقابل اعتراض عاصم مىگويد :
پاسخى كه از متن سخن امام بر مىآيد جوابى اقناعى است كه در خور فهم طرف بوده ولى جواب تحقيقى چيزى است كه ما قبلا در شرح ذكر كردهايم كه :
علت اتخاذ اين روش ، سالم ماندن از تمام خطرات مادّى و معنوى است .
اما فرق بين امام و عاصم در پيروى از اين طريق آن است كه : عاصم اين راه را با ناآگاهى به راه و رسم و اسرار آن در پيش گرفته ، علاوه بر آن كه حقوق خانواده و فرزندان خود را نيز ضايع كرده است ، از اين رو ترك اين گونه زندگى براى او بهتر است . و توفيق از خداوند است .
[ 35 ]