48 يخبر لا بلسان و لهوات ،
ديگر از ويژگيهاى خداوند آن است كه بدون استفاده از زبان و زبان كوچك خبر مىدهد زيرا اين امور از سببهاى مادّى موجودات زنده مىباشند و حق تعالى از آن مبّراست ، سلب در اين مورد نيز مثل صفت گذشته مطلق است و از باب عدم و ملكه نيست . به دليل اين كه خبر معمولا اعم و اكثر از كلام است امام ( ع ) در اين مورد از سخن گفتن به جاى كلام تعبير به خبر فرموده است . عقيده دانشمندان اشعرى بر آن است كه اصل و ريشه كلام همان خبر است و امر ، نهى ، استفاهم تمنى ، ترجى و جز اينها ، همه از انواع آن مىباشند [ 10 ] ، اما در تعريف حقيقت و ماهيت كلام ميان متكلمان اختلاف است ، معتزليها مىگويند كلام تركيب يافته از حرف و صوت مىباشد و اكثر اشاعره معتقدند كه سخن حقيقى معنايى است بالاتر از سخن زبانى و قائم به نفس مىباشد و به كلام نفسانى تعبير مىشود و اطلاق آن بر آنچه بر زبان رانده مىشود از باب مجاز است و بعضى بر عكس اطلاق آن را بر كلام زبانى حقيقت دانسته و بر كلام نفسانى مجاز مىدانند و برخى ديگر آن را مشترك ميان هر دو مىدانند بنابراين متكلم بودن خدا در نظر فرقه معتزله به اين طريق است كه حق تعالى سخن را در اجسام ، حروف ، اصوات و جز اينها ايجاد مىفرمايد و به عقيده اشعريها معنايى قائم به ذات است و صداها و حروفى كه محسوس و شنيدنى هستند علامت آن مىباشند در جملههاى آينده خود حضرت حقيقت كلام خدا را تشريح مىفرمايد :