و حقا اقول : ما الدنيا غرّتك و لكن بها اغتررت ،
معمولا اگر به كسى گفته شود كه چرا دنيا را هدف قرار داده و از خدا و معنويات بدور افتادهاى ، خود را بر حق مىداند و خيال مىكند كه در حقيقت دنيا گناهكار است ، به دليل اين كه او را به خود متوجه كرده و فريبش داده است ، و از اين رو در پاسخ مىگويد : دنيا
[ 3 ] قياس از شكل اول در اين عبارت چنين است ، صغرى : اگر فرض شود كه مولاى صاحب نعمت تو همانند تو باشد و نسبت به او كوتاهى و تقصير كنى ، خود نخستين داورى هستى كه بر عليه خودت حكم مىكنى . كبرى : و هر كس در مقابل ولى نعمت مثل خود چنين باشد لازم است در برابر ولى نعمتى كه آفريننده و مالك اوست به طريق اولى حكم به تقصير و خطا ، صادر كند . نتيجه : پس بر تو اى انسان لازم است كه نسبت به خطاهايت از ولى نعمت خويش در صورتى كه آفريننده و مالك تو هم باشد پوزش بخواهى . ( ويراستار ) .
[ 146 ]
مرا مغرور كرده است و اساسا دنيا فريبكار و گول زننده است . قرآن نيز به اين مناسبت مىفرمايد : « و غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنيا [ 4 ] . . . » و چون ممكن است در آخرت هم موقعى كه به انسان گناهكار گفته شود كه چه چيز باعث غرور تو شد كه اين همه گناه مرتكب شدى ؟ بگويد : دنيا مرا گول زد كه چنين به دام معصيت افتادم ، بدين علت حضرت در اين جمله ، آن جواب احتمالى را پاسخى مستدّل فرموده است ، كه بطور تحقيق ، دنيا گول زننده و گمراه كننده نيست ، بلكه اين تو هستى كه مغرور زرق و برق دنيا شدهاى .
اين سخن امام به دو دليل اثبات مىشود : نخست اين كه فريب دادن و گول زدن از لوازم خردمند بودن و عقل داشتن است ، و حال آن كه دنيا داراى عقل و درك نيست و ديگر آن كه بطور كلى دنيا براى آن آفريده نشده است كه گمراه كننده و مايه فريب باشد بلكه هدف از آفرينش آن عنايت و لطف خدا بر انسان است كه در اين جا آفريده شده و زندگى مىكند ، با اين دو دليل به عنوان حقيقت نمىشود نسبت فريبكارى و گول زدن را به دنيا داد ، اما به دليل آن كه دنيا ، داراى ظاهرى است كه ممكن است بعضى فريب خورده و به آن دل خوش كنند ، بطور مجازى مىشود كه آن را مايه غرور و گول خوردن دانست و به اين علت حضرت در آخر جمله فرموده است ، تو خود مقصّرى كه به دنيا مغرور شدهاى .