فلا تكلّمونى . . . بعدل ،
در اين عبارت ، حضرت به منظور راهنمايى و ارشاد ياران خود كه چگونه رفتارى با او داشته باشند ، از چند چيز آنها را باز داشته است :
1 چنان كه معمولا با ستمگران سخن مىگويند مثلا آنها را زياد تمجيد مىكنند با او چنين سخن نگويند ، زيرا اين عمل در نفس شخص مورد ستايش ايجاد غرور و تكبّر مىكند و نيز چون او جبّار و ستمگر نيست اين كار ،
توصيف از چيزى در غير مورد و محلّ خود مىباشد .
2 محافظه كاريهايى كه معمولا نزد بعضى از پادشاهان و زمامداران خشمگين و زود رنج به عمل مىآيد مثلا از ترس يا احترام در پيش آنان با هم شوخى نمىكنند يا از حرف زدن خوددارى مىكنند و يا با آنها مشورت انجام نمىدهند و حتى به اين سبب ايشان را از برخى امور آگاه نمىسازند و جلو روى آنها ايستاده باقى مىمانند و نمىنشينند نزد او به عمل نياورند ، چرا كه اين ملاحظه كاريها بسيارى از مصالح امور را از بين مىبرد و موجب آن مىشود كه نفس ، شيفته فخر و مباهات و كبر و خود بزرگ بينى شود ، و نيز اين كار مانند مورد قبلى وضع شيئى در غير ما وضع له است .
3 با او در گفتار و رفتار ، ظاهر سازى و دورويى نداشته باشند ، زيرا اين كار ، سبب تباهى دين و دنيا خواهد بود .
4 اگر چه تحمل حق تلخ است ولى او تذكر مىدهد كه مبادا تصور
[ 90 ]
كنند كه شايد از حقيقت گويى خوشش نمىآيد و در مقابل حرف حق ناراحت مىشود . امام ( ع ) لفظ « مرار » ( تلخى ) را براى سختى و دشوارى حق استعاره فرموده است ، چون عدالت او و آنچه لازمه عدل است كه قبول حق به هر صورت باشد راهنمايى مىكند كه اين گمان را به او نبرند كه او بزرگى خودش را طالب است ، و دليلش آن است كه امام ( ع ) به غير خودش كه شايسته عظمت و ستايش است يعنى خداوند ، شناخت كامل دارد .
يك اصطلاح منطقى و استدلال قياسى : فانه من استثقل . . . اثقل . در اين جمله امام ( ع ) به منظور تأييد بر حقيقت پذيرى خود كه در سخن قبل بيان فرمود ، با يك استدلال قياسى كه مىتوان آن را به صورت شكل دوم [ 5 ] از اشكال چهارگانه منطقى درآورد ، احتجاج فرموده است ، كه به اين طريق بيان مىشود :
مقدمه اول : هر كس از شنيدن حرف حق و توصيف عدالت نگران و ناراحت شود ، عمل بر طبق آن دو ، بر او گرانتر و دشوارتر خواهد بود .
مقدمه دوم : امّا براى من عمل كردن به حق و عدالت هيچ گونه سختى و دشوارى ندارد ، و اين خود كاملا از رفتار او كه بدون هيچ رنجشى با تمام وجود در خدمت حق و اجراى عدالت بود معلوم مىشود .
پس از بيان مقدمات نتيجه استدلال چنين است : كه حرفهاى حق ديگران و درخواست اجراى عدل و داد براى او گران و دشوار نيست .
5 مطلب پنجمى كه حضرت ياران خود را از آن منع فرموده آن است كه از حقيقت گويى و همفكرى و مشورت با او ، در بيان و اجراى عدل و داد ، خوددارى
[ 5 ] شكل دوم در صورتى تحقق مىيابد كه حدّ وسط در هر دو مقدمه محمول باشد و اين جا كلمه ( دشوار ) است . و شرايط آن : اختلاف دو مقدمه در سلب و ايجاب و كليت كبرا ( مقدمه دوم ) است و اين جا نيز چنين است ( مترجم ) .
[ 91 ]
نكنند ، زيرا چنين ملاحظه كاريهايى مايه بروز باطل و فساد در جامعه خواهد شد .