بغير قدم سابق ،
قدم سابق كنايه از پيشگامى در امور و شايستگى براى آن است و با اين عبارت امام ( ع ) اشاره كرده است به اين كه در عرف متعارف ،
سابقه عزت و شرافت و پيشگامى در امور ، شرط شايستگى در كارهاست و اين جمله از سخن امام ( ع ) در حكم مقدمه صغراى مضمر از شكل اول مىباشد كه تقديرش چنين است : شما هيچ گونه پيشقدمى در اين امر نداريد ، و تقدير كبرى اين است ، هر كس چنين باشد شايستگى سياستمدارى جامعه و فرمانروايى امت را ندارد ، و نتيجه آن است كه شما خاندان بنى اميه لياقت ولايت امرى و خلافت را نداريد ، و امر روشنى است كه در ميان بنى اميه كسى كه اهل شرف و شايسته براى اين امر باشد در كلّ ، وجود نداشته باشد . و بعد ، به خدا پناه مىبرد ، از شقاوتى كه در گذشته از قلم قضاى الهى صادر شده است تا به معاويه هشدار دهد كه او نيز به دليل معاصى و گناهانش در معرض اين شقاوت قرار دارد ،
بنابراين از مخالفت فرمان حق تعالى و گناه دست بردارد ، و سپس از دو مطلب ، او را بر حذر مىدارد .
1 حرص و طمع زياد و آرزوهاى دراز در امور دنيا كه دليل بر غفلت و بىتوجهى او به آخرت مىباشد .
2 دورو بودن او ، و اين كه آشكار و نهانش با هم يكى نيست كه نشان نفاق او مىباشد .
دليل اهميت اين دو امر و لزوم بر حذر بودن از آن دو ، آن است كه لازمه اينها شقاوت و بدبختى آخرت مىباشد .