شرح
امام ( ع ) در اوايل اين خطبه با توجه به انواع نعمتهاى الهى كه بدانها اقرار دارد خداى را ستايش كرده و ده نوع از آنها را بر شمرده است :
1 نعمت حيات و زندگى .
2 سلامت و تندرستى از بيماريهاى معمولى .
3 دورى از بيماريهاى نفرتآميزى كه احيانا باعث زشتى منظر مىشود ،
از قبيل جذام و برص و . . .
[ 70 ]
4 او را به كيفر بدترين گناهان دچار نفرموده است ( چون او را معصوم از هر گناه و خطا قرار داده است . ) 5 او را مقطوع النسل و ابتر ، و بىفرزند قرار نداده است ، و در معناى و لا مقطوعا دابرى ، احتمال ديگرى نيز هست : كه منظور از كلمه « دابر » پشت و كمر و منظور از « قطع » هدف بلاهاى كمرشكن و توان فرسا واقع شدن باشد ،
يعنى حمد خدا را كه كمر مرا به سبب گرفتاريهاى توان فرسا خم نكرد و پشت مرا درهم نشكست .
6 از مرتدّان در دين و اهل شبهه نيست .
7 بىعقيده و منكر خدا نيست .
8 چنان نيست كه به علت بد بينى نسبت به دين و يا سنگين شمردن ايمان از آن وحشت داشته باشد .
9 و او را مبتلا به اختلال حواس و عقل او را مشوب و مخلوط به ديوانگى نفرموده است .
10 مانند امّتهاى پيشين به توسط صاعقهها و فرو رفتن در زمين و جز آنها كيفر و مجازات نگرديده است .
پس از حمد خداوند در مقابل نعمتهايش ، خود را حقير شمرده و اقرار به صفاتى كرده است كه لازمه آن طلب رحمت و عفو از پروردگار است ، و پنج قسم از آنها را ذكر مىكند :
1 خود را مملوك و بندهاى مىداند كه در قبضه مالكيت خداوند است .
2 ظالم به نفس است و بر خود ستم مىكند .
3 اعتراف مىكند كه خدا بر او حق اعتراض دارد ولى او را هيچگونه عذر و بهانهاى در تقصيرات نيست زيرا حجت از طرف
[ 71 ]
حق تعالى تمام است .
4 هيچ سودى نمىتواند بدست آورد مگر خداوند او را بهرهاى دهد و وسيله آن را برايش فراهم كند .
5 بالاخره خويشتن را از هيچ زيانى نمىتواند نگاه دارد جز اين كه خداوند او را از آن زيانها نگاه دارد .
امام ( ع ) پس از اقرار بر اين همه ناتوانى از درگاه خداوند متعال درخواست عفو و بخشندگى كرده در جملات بعد ، از چند چيز به او پناه مىبرد :
الف : با داشتن خدايى غنّى بالذات و بىنياز مطلق ، محتاج و نيازمند به ديگران باشد .
ب : با آن كه هدايت واقعى و خلل ناپذير خداوند سر تا سر عالم هستى را فرا گرفته ، به ضلالت افتد و راه به جايى نبرد .
ج : در حكومت خداوند ، و سلطنت او كه همه جا ظاهر است ، مورد ظلم و ستم واقع شود .
د : و نيز از اين كه مغلوب شود با آن كه فرمان حق بر همه چيز غالب است .
در قسمتى از اين خطبه دعا كرده و از خدا خواسته است كه روح و جان او را نخستين كريمهاى قرار دهد كه از او به وسيله مرگ خواهد گرفت ، و منظور از كرايم ، قواى نفسانى و حواس جسمانى و اعضاى بدنى اوست ( چشم ،
گوش ، زبان ، دل ، دست و پا ، و غيره ) .
با چنين دعايى از خداوند مىخواهد كه تا هنگام وفات نيروهاى روحانى و جسمانى او را سالم نگهداشته و به او توفيق بهرهمندى از آنها را عنايت فرمايد ، و پيش از اين كه قوا و اعضاى او از كار بيفتند ، روحش از او گرفته
[ 72 ]
شود [ 1 ] [ تا نيمه مرده و نيمه زنده نباشد فيض الاسلام ] نظير اين دعا از حضرت پيامبر ( ص ) نيز نقل شده است : « خدايا مرا از گوش و چشم بهره كامل عنايت كن ، و آن دو را وارثان من قرار ده [ 2 ] . » يعنى تا هنگام مرگ و پرواز روح از بدنم آنها را سالم بدار .
امام ( ع ) لفظ وديعه را بدين دليل براى روح استعاره فرموده است كه بايد امانت را به صاحبش برگرداند ، روح و نفس انسانى نيز بايد به جانب پروردگار برگردانده شود .
در قسمتهاى پايانى خطبه ، از اين كه مبادا به واسطه وساوس درونى نفس امّاره و يا راهزنان بيرونى و شيطان صفتان انسى از فرمان سرپيچى كند به خدا پناه برده است ، سيد رضى « يفتتن » را مبنى بر فاعل ذكر كرده ، بنابراين كه فتنه از نفس اماره ناشى شود و مبنى بر مفعول نيز نقل شده تا مستعار منه آن فتنه از سوى غير باشد و نيز از وارد شدن در ورطه هلاكت هواهاى نفسانى و درّه شقاوت و بدبختى و منحرف شدن از راه هدايتى كه كتابهاى آسمانى از طرف خدا ارائه دادهاند پناه به پروردگار متعال برده است . توفيق از خداوند است .
[ 1 ] امير مؤمنان عليه السلام از خدا خواست كه نخستين نعمت ارزندهاى كه از ميان نعمتهايى چون ( چشم ، گوش ، زبان ، دل ، عقل ، روح ، دست و پا و غيره ) از او گرفته مىشود ، روح او باشد و اين دعا مستجاب شد به اين دليل كه آن حضرت در بيشتر غزوات و سرايا جهادگر و كفر ستيز خستگى ناپذيرى بود و خود را به قلب دشمن مىزد ناصر پيامبر ( ص ) بود هيچ عضوى از اعضاى ياد شده بالا را از دست نداد و تا دم مرگ اعضاى او سالم بود و اين نكته شايان دقت است . ( ويراستار )
[ 2 ] اللهّم متّعنى بسمعى و بصرى و اجعلهما الوارث منّى .
[ 73 ]