ترجمه
در اين خطبه حضرت شيطان را به دلايلى چند نكوهش فرموده است به خاطر تكبر ورزيدن بر آدم ، و سجده نكردن در برابر او ، و نيز به اين سبب كه تعصب و نپذيرفتن حق را آشكار كرد ، و نخوت و خودپرستى را پيروى كرد ، و بدين علت حضرت مردم را از رفتن به راه او بر حذر داشته است ، و اين خطبه شامل چند فصل مىباشد كه فصل اول آن اين است :
« سپاس ، خداوندى را سزاست كه به عزّت و كبريايى آراسته و اين دو صفت را ويژه خود ساخته ، نه آفريدگانش ، بلكه اين دو را بر غير خود ممنوع و حرام فرموده و به جلال خود آنها را بر گزيده است و هر كس از بندگانش را كه با وى در اين دو ويژگى به نزاع برخيزد ، مورد لعن خود قرار داده است پس به اين سبب فرشتگان مقرب خود را ، آزمود تا فروتنان را از متكبران و گردنكشان جدا سازد ، از اين رو ، با آن كه بر تمام پنهانيهاى دلها و پوشيدهترين نهانها آگاهى داشت فرمود : « إنّى خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ ، فَإذا سَوَّيتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ روْحى فَقَعُوْا لَهُ
[ 401 ]
ساجِدينَ فَسَجَدَ المَلائكةُ كُلُّهُمْ أجَمَعُونَ إلاّ إبليسَ » [ 1 ] كه خودخواهى بر او روى آورد و به خلقت خود بر آدم فخر و مباهات كرد و به اصل و ريشه خود تعصّب ورزيد و زير بار حقّ نرفت . پس دشمن خدا ( شيطان ) ، پيشواى متعصّبان و پيشرو گردنكشان است ، كه بنيان عصبيت را بر جاى گذاشت و با خداوند در لباس عظمت و بزرگوارى به نزاع پرداخت و جامه كبر و خود بزرگ بينى بر تن كرد و پوشش فروتنى و تواضع را از روى خود دور افكند . آيا نمىبينيد كه چگونه خداوند او را به علت كبر و نخوت ، خرد و كوچك كرد و به سبب بلند پروازيش وى را ، پست و زبون ساخت ؟ ، پس در دنيا او را رانده و در آخرت برايش ، آتش بر افروخته آماده كرد .
و اگر خداوند مىخواست ، مىتوانست كه آدم را از نورى بيافريند كه روشنى آن ديدهها را خيره و زيبائيش خردها را حيران كند و نيز قادر بود كه وى را از مادّه خوشبويى بسازد كه عطرش تمام دماغها را به سوى وى جلب كند ، و اگر چنين مىكرد گردنها در برابر او خاضع مىشد و آزمايش درباره او بر فرشتگان آسان مىشد ، اما خداوند سبحان آفريدههايش را به برخى از امور مىآزمايد كه اصل آن را نمىدانند ، به سبب اين كه به آنها امتياز دهد و خودخواهى و تكبّر را از آنان دور كند . »