شرح
اين قسمت از سخنان امام ( ع ) دنباله كلام آن حضرت بعد از جمله و آخرتناست كه متن آن در آخر شرح فصل قبل گذشت ترجمه شد و چنين آغاز مىشود « پس شما اى اهل مصر بايد چنان باشيد كه عملتان گفتارتان را تصديق
[ 742 ]
كند و آشكارتان روشن كننده ضمير و نهانتان باشد و زبانهايتان با دلهاتان مخالفت نكند ، زيرا كه پيشواى رستگارى و تباهكارى . . . تا آخر اين فصل كه ترجمهاش گذشت ، و سپس مىفرمايد : اى محمد بن ابى بكر ، بدان كه برترين پاكدامنى ، پرهيزكارى در دين خدا و عمل به دستورهاى اوست ، و من تو را سفارش مىكنم كه در نهان و آشكار و در هر حال كه هستى تقواى الهى را پيشه خود قرار ده ، و بدان كه دنيا سراى گرفتارى و سرانجامش نيستى و آخرت محل پاداش و خانه باقى و دائمى است ، پس براى آخرت كه جاويد است بكوش و از عمل براى دنيا كه فناپذير است روگردان باش ، و بهره خود را از دنيا از ياد مبر ، اكنون تو را به هفت امر كه تمام اسلام را در بر مىگيرد توصيه مىكنم :
1 در ميان مردم از خدا بيم داشته باش ، اما در امر خدا از مردم بيم مدار .
2 بهترين دانش آن است كه كردار آن را تصديق كند ( توام با عمل باشد ) .
3 در يك موضوع دو حكم مختلف صادر مكن زيرا وضعت دگرگون مىشود و از حق منحرف مىشوى .
4 براى عموم افراد جامعهات ، دوست بدار آنچه براى خود و خانوادهات دوست مىدارى ، و براى آنان نپسند آنچه براى خود و خانوادهات نمىپسندى ،
زيرا كه اين حالت بهترين دليل بر حق است ، و كار رعيت و مردم را بهتر اصلاح مىكند .
5 به منظور رسيدن به حق خود را در درياى گرفتاريها و سختيها فرو ببر و در راه خدا از سرزنش ملامت كنندگان مترس .
6 هر كس با تو مشورت كرد او را به راه خير دلالت كن .
7 خود را الگوى مسلمانان نزديك و دور قرار ده ، اميد است خداوند ما را در راه دين دوستان يكديگر و محبت ما و شما را محبت اهل تقوا قرار دهد و شما را ثابت قدم بدارد تا با دوستى با همديگر برادروار بر تختهاى عزّت قرار گيريم .
[ 743 ]
اى اهل مصر ، فرمانروايتان را به خوبى كمك كنيد و پيوسته وى را اطاعت كنيد تا در بهشت به حضور پيغمبرتان برسيد ، خداوند ما و شما را بر آنچه رضاى اوست يارى فرمايد ، درود و رحمت و بركتهاى الهى بر شما باد .
پس از آن كه امام ( ع ) بندگان خدا را دستور دادند كه نفاق و دو رويى نداشته باشند و كردار و رفتارشان همانند سخنانشان خوب و زيبا باشد ، با فرق گذاشتن ميان خود و ديگر پيشوايان ، شنوندگان خود را به اين مرحله نزديك و متمايل و مجذوب كرد .
منظور از پيشواى رستگار و دوست پيامبر ، خودش و مراد از پيشواى تبهكار و دشمن پيغمبر معاويه است و خبر مشهور را به رسول خدا نسبت داد و از قول آن حضرت نقل كرده است و منظورش از منافق كوردل و دانشمند به زبان ،
معاويه و يارانش مىباشد ، و تمام اين بيانات براى آن است كه مردم را به پيروى از خودش تشويق كند و از كمك و يارى كردن به دشمنش منصرف كند ، و اما معناى روايت ، امرى است روشن كه مومن چون ايمان دارد ، از او بيمى بر مسلمانان نيست مشرك را هم كه خداوند به خاطر شركش تا وقتى كه متظاهر به شرك باشد با پيشرفت اسلام و غلبه مسلمانان خوار و ريشهكن مىكند و با اتفاق مسلمين بر دورى كردن از او ، و دشمنى با وى و گوش ندادن به هر چه او مىگويد ،
منزوى و خوار و زبونش مىكند ، تنها كسى كه بر مسلمانان بيم آن مىرود ، منافق است كه كفر را پنهان مىدارد و تظاهر به اسلام مىكند ، احكام اسلام را مىآموزد و با مسلمانان نشست و برخاست مىكند و آنچه آنان مىگويند ، مىگويد ، اما كردار و اعمالش بر خلاف اسلام و مسلمين است ، مسلمانان بايد از او هراسناك باشند به دليل اين كه مسلمان نمايى و آميزش او با ايشان باعث مىشود كه به حرفهايش گوش دهند و با او همنشين شوند و مفتون ادعاهايش شوند و او را راستگو پندارند بديهى است كه زبانآورى و توانايى كه بر ايجاد شبهه و گمراه
[ 744 ]
كردن دارد ، و مىتواند مقاصد شوم خود را با كلمات زيبا بيارايد ، موجب آن مىشود كه بسيارى از مسلمانان تحت تأثير قرار گيرند و منحرف شوند .