لغات
تعاصف : برهم خوردن امواج و شكسته شدن آنهاست .
مثعنجر : درياى روان و پر آب .
قمقام : دريا ، چون محلّ اجتماع و گرد آمدن آب است به اين اسم ناميده شده است .
جبل : آفريد ، خلق كرد .
[ 46 ]
جلاميدها : سنگهاى بسيار سخت و بزرگ زمين .
انهد : بلند كرد .
اساخ : داخل كرد .
انصاب : جمع نصب ، علامتهايى كه بر سر راهها نصب مىشود .
انشاز : جمع نشز ، بلنديهاى آن .
ارّزها فيها : پا بر جا و استوار كرد ، در نسخه خطى سيد رضى بدون تشديد : ( ارزها ) روايت شده است ولى با تشديد بهتر و روشنتر است .
اكنافها : كنارههاى آن .
تكركره : آن را بر مىگرداند و تغيير مىدهد .