شرح
چنان كه نقل مىكنند امام ( ع ) اين سخن را در حادثهاى ايراد فرمود كه موقعيت چنان ايجاب مىكرد يك روز حضرت به خواهر زاده خود جعده بن هبيره مخزومى دستور داد كه براى مردم سخنرانى كند و او رفت بالاى منبر ولى نتوانست حرف بزند ، در اين حال حضرت خود برخاست در عرشه منبر قرار گرفت و سخنرانى طولانى ايراد فرمود كه اين قسمت از آن را سيد رضى در اين جا به رشته تحرير در آورده است .
مرجع ضمير متصل در يسعده و يمهله ، لسان ، و مرجع ضمير مستتر در امتنع و اتّسع انسان است و معناى جمله اين است كه چون زبان عضوى از انسان است و از نظر به كارگيرى در اختيار اوست ، پس هر گاه آدمى به دليل گرفتارى و حادثهاى آمادگى براى سخن گفتن نداشته باشد زبان نيز قادر به تكلّم نخواهد بود ، و بر عكس اگر براى سخن گفتن داعى داشته و به نور معارف و علوم گسترش يافته باشد ، زبان مهلت آرامش و سكوت ندارد بلكه خود به خود سخن بر زبان جارى مىشود .
در مرجع ضمير امتنع و اتسع احتمال ديگرى هم هست كه اوّلى به قول و دوّمى به نطق برگردد يعنى هر گاه قول از تبعيت انسان سرپيچى كند پس زبان را
[ 210 ]
كمك نمىكند و باعث سكون و لكنت آن مىشود ، ولى اگر انديشه و نطق به آسانى در ذهن او حضور يابد به زبان مهلت آرامش نمىدهد .